۷ سال پیش هم وقتی سعیدلو، رئیس سازمان تربیتبدنی شد، همین بازی بهترین و عالیترین را راه انداختند و ۴ سال قبل، این بازی را برای عباسی، اولین وزیر ورزش تکرار کردند و با آمدن گودرزی هم فقط اسم را تغییر دادند و باز همان واژههای توصیفی را به کار بردند تا صندلی را حفظ کنند یا صندلی از دست رفته را دوباره به دست بیاورند! حالا گودرزی رفته است و صدای پای مسعود سلطانیفر میآید و دوباره همان صداها و همان ابنالوقتها که نانشان در گرو همین بهبه و چهچه کردن است و امیدشان به اینکه مصاحبهای کنند و به وقتش با رو کردن همان مصاحبه پوئنی بگیرند. وقتی هم که دستشان را رو میکنیم، سراغ هنر دومشان که پروندهسازی و وصله چسبانی و انگ زدن است، میروند تا دهان منتقد را ببندند و قلمش را بشکنند! راستش درد ورزش این نیست که وزیری از بیرون ورزش میآید، درد ورزش همین ابنالوقتها هستند که مدیر خوب از نگاهشان کسی است که به آنها حکم بدهد و مدیر بد هم کسی که به آنها حکم ندهد! مسعود سلطانیفر را ورزشیها خوب میشناسند. او نه به کسی نیاز دارد که برایش کف مرتب و سوت بلبلی بزند و نه رأی اعتماد گرفتنش از مجلس در گرو این سوت بلبلیها و کف مرتب زدنهاست. او از دل ورزش میآید، با سابقه روشن ورزشی و طبیعی است که ورزشیها طرفدارش باشند اما ابنالوقتها را چه کنیم؟! مسعود سلطانیفر که رأی اعتماد گرفتنش به نفع ورزش است – چرا که وزارت باید با وزیر اداره شود، نه با سرپرست- با پیشینه ورزشی به مجلس میرود و با اتکا به عملکرد خوب خودش در میراث، از مجلس برای اداره ورزش رأی اعتماد میگیرد.
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
همانهایی که ۱۱ سال پیش گفتند مهندس علیآبادی بهترین گزینه برای هدایت ورزش است و وقتی رفت و پرسیدیم حالا با خرابههای بعد از... آبادی چه کنیم، گفتند آمدنش قطعی بود و چارهای جز تأییدش نداشتیم چون صندلیهایمان را برای نشستن میخواستیم(!)