در واقع به ما میگویند چرا وقتی مسعود شجاعی آن حرفها را زد شما چیزی نگفتید؟ یا اگر چیزی نوشتید چرا باب دل ما نبود؟ منهای تمام نوشتهها و قضاوتهایی که پیرامون شجاعی و آخرین مصاحبهاش وجود داشته، باید بگوییم روزنامهنگاری به معنای مشوق بودن نیست. ما در قامت یک طرفدار نمیتوانیم ظاهر شویم. بوق زدن برای یک تیم و برداشتن دوربین شخصی برای عکس گرفتن با این و آن کار ما نیست. اینکه دیگران توقع دارند هر آنچه آنها دوست دارند را از لای قلم ما بیرون بکشند یک کوشش بیهوده است. در غیر این صورت چه کسی گفته مسعود شجاعی حق حرف زدن ندارد؟ چرا اساساً او نباید حرف بزند؟ حق با شجاعی و همه بازیکنانی است که حرفی برای گفتن دارند. آنها باید حرف بزنند. از سوی جامعه قضاوت هم میشوند. درست و غلط بودن حرفشان ملاک بحث ما نیست. آنچه مردم در اینجا میگویند شرط اصلی است اما اینکه بعضیها توقع دارند ما مدام برای این و آن بوق بزنیم مسئلهای است که متأسفانه یا خوشبختانه خارج از حیطه وظایف ماست...
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
نه همه خوانندگان خبرورزشی اما تعداد قلیلی که فوتبال را به صورت غیرحرفهای دنبال میکنند از ما توقع دارند در قبال هر اتفاقی، مواضع خود را مشخص کنیم و مثلاً بگوییم این خوب است و آن بد!