باور نمیکنیم تیمی برای صعود به دسته بالاتر از هر وسیله غیراخلاقی بهره بگیرد و هدفش، وسیله را توجیه کند. نمیخواهیم قبول کنیم داوری در این سرزمین پیدا میشود که شرافتش را به مشتی اسکناس میفروشد و یا بازیکنی هست که اصطلاحاً راه میدهد تا تیم رقیب به اهدافش برسد. اینکه بازیکنی بخواهد سال آینده در تیم فلان مربی بازی کند برای همین، لیگ امسال در بازی روبهرو عمداً اخراج میشود، توپ خراب میکند، پنالتی میدهد یعنی همزمان یک مربی و یک بازیکن شرافتشان را به حراج گذاشتهاند که این امر اصلاً در ذهن من پذیرفته نمیشود. آن زمان که شنیدم برخی تیمهایی که در آستانۀ سقوط هستند بازیکنانشان عمداً راه میدهند تا تیم بیفتد و سال آینده این بازیکن سهمیه لیگ برتر در نقل و انتقالات محسوب نشود و قیمتش بالاتر برود برایم تنها سخنی گزاف به حساب آمد. چون اینگونه اتفاقات آنقدر زشت و غیراخلاقی است که قطعاً در شأن ما نیست. آقایان! خانمها! رسانهها! مراقب باشید که سخنان شما تهمت ناروایی به یک انسان شریف نباشد، قضاوت شما ایمان فردی را به باد ندهد و قلم شما آبرویی را به ناحق نریزد. تا عکسش به اثبات نرسیده کسی حق ندارد به دیگری اتهام تبانی، رشوهگیری، راه دادن و مسائلی دیگر از این دست را بزند. اصلاً مگر وظیفۀ ماست که بخواهیم درستی یا نادرستی این اتهامات را ثابت کنیم. اکنون که لیگ برتر و آزادگان هفتههای پایانی خود را سپری میکند حتماً نهادهای انضباطی و حقوقی فوتبال وظیفه بسیار سنگینتری برعهده دارند. بیایید برای یک بار هم که شده بدون مسامحه و مصلحتاندیشیهای بیمورد شفافسازی کنید. کمیتههای حقیقتیاب را حتی اگر نیاز است با کمک گرفتن از نهادهای قضایی فعال کنید تا برای همیشه بساط افرادی که میخواهند به هر شکلی در فوتبال این کشور اخلاق، شرافت، انسانیت را قربانی مطامع خود سازند جمع کنید. اصلاً دوست نداریم زمانی که قهرمان، صعود و سقوطکنندههای امسال لیگ مشخص میشود مثل اتفاقات دو سال قبل لیگ برتر کلی حرف و حدیث پشت قهرمانی باشد. مگر منافع این چهار روز دنیا چقدر ارزش دارد که برخی عاقبت و آخرت خود را به آن میفروشند. فوتبال پاکم آرزوست!
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
ما ایرانی هستیم، مسلمان، غیور و بااخلاق. طریقت، شریعت و سرشتمان که ریشه در خاکی مقدس دارد به ما اجازه برخی از امور را نمیدهد. برای همین خیلی از حرفها و سخنان را که میشنویم نمیخواهیم و نمیتوانیم باور کنیم. باور نمیکنیم بازیکنی کنار تیر دروازه بایستد و با چشمانش تبانی و یا کمفروشی را نظاره کند.