نظرسنجی

بهترین تیم هفته ۲۴؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

سال جديد و كارلوس كي‌روش. هم او كه سرمربي تيم ملي است. اخموست، گاهي فكر مي‌كنيد بيش از حد غر مي‌زند ولي فقط كافي است كه پاي حرف‌هايش بنشيند. مي‌فهميد اگر كسي با او كاري نداشته باشد، بسيار آرام است و بي‌صدا اما اگر يكي پا روي دمش بگذارد، شباهتي به يك آدم ساده ندارد؛ مي‌شود شبيه جنگجوها.

کی روش: دوست دارم به قلعه پرتغالی‌ها در بندر بروم

به گزارش خبر ورزشی،  اين ويژگي اخلاقي كارلوس است. سال به سال هم تغيير نميكند. هميشه ميگويد اگر به خود او فحش هم بدهند، عكسالعملي نشان نميدهد ولي به محض اينكه يكي كارش را زير سؤال ببرد و به تيم ملي بتازد، خدا رحم كند! اين بار اما قرار نيست بحث جدي شود، اين بار بحث فان است. سال 95 پروندهاش بسته شده و سال 96 از راه رسيده است. براي كيروش آن روزهاي اول حضور در ايران سفره هفتسين و سركه و سماق و سكه و سيب و...  مثل يك علامت سؤال بود. او سال 90 به ايران آمد و حالا ششمين نوروزي است كه اينجاست. نوروزهايي كه هر كدام يك كتاب ميشود. همين دو سال آخرش، مملو از اتفاقات شيرين و تلخ بود. سال قبل همين روزها بازي به هم خورد و نزديك بود كيروش برود كه برود، ولي ماند و امسال هم دوباره قصه همان است...  
 
هفتسين و كيروش 
سفره هفتسين. هنوز براي كيروش يك دنيا سؤال دارد. هر وقت از او دربارهاش ميپرسيم، ميگويد برايش جالب است. يك بار وقتي در اين باره با كارلوس صحبت كرديم، پاسخ داد: «ببينيد يك چيز براي من جالب است. از نظر شما ايرانيها سيب و سكه و سماق و...  سمبلهاي زندگي هستند. شما هر سال دوره چنين سفرهاي مينشينيد. خب سال اول برايم جالب بود. ميپرسيدم هفتسين چيست؟ ولي حالا دقيقاً معنياش را ميفهمم. يعني زندگي جاري است...» كيروش هميشه ميگويد قشنگترين چيز نوروز، همان سفره هفتسين است. به خاطر همين عاشق عكس گرفتن با سفره هفتسين است و مخصوصاً با سيب قرمزش. 
عيد نوروز و عيد ميلادي
عيد نوروز و عيد ميلادي. خب شايد كيروش كه اهل مطالعه است و خيلي عميق در همه چيز فرو ميرود، بهتر بتواند پاسخ اين سؤال را بدهد. او هميشه براي سال نو ميلادي به خانهاش در پرتغال برميگردد. كيروش عاشق پدرش است و هميشه دوست دارد سال نو را با او بگذراند. ولي براي كارلوس عيد نوروز هم هيجان دارد. هر بار وقتي او با اين سؤال روبهرو ميشود كه تفاوت نوروز و سال جديد ميلادي چيست، پاسخي ندارد كه بدهد: «واقعاً نميتوانم مقايسهشان كنم. خيلي فرق دارند. راستش من درباره عيد كشورهاي مختلف تحقيق كردهام. فكر ميكنم سال نو ايران با سال نو چين قابل مقايسه باشد. شبيه به هم هستند. ميدانيد چرا؟ چون دو كشور با تمدن و با فرهنگ هستند.» براي خارجيهايي كه در ايران زندگي ميكنند، سال نو 2 بار اتفاق ميافتد. يكي سال جديد ميلادي و ديگري عيد نوروز. نوروز اينقدر زيبايي دارد كه ميتواند همه را به خودش جذب كند. كيروش با خنده هميشه ميگويد: «راستش من 2 بار سال جديد را جشن ميگيرم. اگر يك روز از ايران بروم، حتماً يك تقويم ايراني هم ميبرم!» 
تنبيه آقايان قبل از نوروز!
براي ايرانيها و البته بخش طنزآميز مردانهاش، خانهتكاني مثل يك سمبل ميماند. ميگويند با خانه تكاني، ايرانيها دلشان را هم تكاني ميدهند و براي سال جديد، تمام دعواها، كينهها، دلخوريها و...  را بيرون ميريزند. كيروش هم هميشه وقتي بحث خانهتكاني ميشود، با مردهاي ايراني شوخي ميكند. فرقي نميكند چه كسي روبهرويش نشسته باشد. ميخندد و ميگويد: «حتماً اين تنبيه شامل شما هم ميشود!» آنها در سال جديد ميلادي از اين رسم و رسومها ندارند ولي از روزي كه فهميد ايرانيها چيزي به اسم خانهتكاني دارند شروع كرد به سؤال كردن كه اين چه رسمي است؟ ماجرا چيست؟ چه كسي خانهتكاني ميكند؟ فقط خانمها يا آقايان؟ حالا كه اين سؤالها را پرسيده و اطلاعاتش كامل است، با خنده ميگويد: «ميدانم كه قبل از سال تحويل خانههايتان را تميز ميكنيد. مخصوصاً آقايان در اين كار شركت ميكنند. خانمها براي اينكه مرد خانهشان را تنبيه كنند ميگويند خانه تكاني با تو! (خنده)» 
آتشبازي در پرتغال كشته ميدهد!
از آن شبهاي به يادماندني آخر سال، چهارشنبهسوري است. شبي كه انگار در ايران بمب منفجر ميكنند. كيروش هميشه هيجان زيادي براي چهارشنبهسوري دارد. برج دوبرال محل زندگي او در اين شب، شبيه يك خرابه جنگي ميشود. اهالي ساختمان به خيابان اصلي ميريزند و ترقههايشان را منفجر ميكنند و از روي آتش ميپرند. كيروش هم هميشه از تراست خانه ديد ميزند و ميگويد: «چه صدايي شنيدي؟» سال گذشته كه براي چهارشنبهسوري مهمان خانه او بوديم، اين هيجان را به خوبي ديدم. او مدام از داخل خانه به تراست ميرفت و به دنگاسپار دستيارش ميگفت: «دن، شنيدي؟ فكر كنم يك بمب منفجر كردند.» او در شبهاي چهارشنبهسوري مثل يك كودك ميماند. وقتي از كيروش يك بار پرسيديم كه آيا شما هم چيزي شبيه چهارشنبهسوري در پرتغال داريد، لبخند زد و گفت: «بله، ما يك مراسم خاص داريم كه مردم از روي آتش ميپرند. البته مراسم ما خطرناكتر از اينجاست و گاهي كشته هم ميدهد!» 
ماجراي تلخ مرگ برادرش
نوروز خيلي چيزهاي خوبي دارد ولي همهاش خوبي نيست. با افزايش مسافرتها، خبرهاي نگرانكننده فرت و فرت ميرسد. كشته شدن هموطنان در جادهها، براي كيروش هم غمانگيز است. او خودش داغدار اين ماجراست و ميداند آنها كه عزيزانشان را از دست ميدهند، چه ميكشند. سالها قبل، وقتي او جوان بود، برادر كوچكش را به خاطر تصادف از دست داد. او هنوز برادرش را فراموش نكرده است و هر وقت در اين باره حرف ميزند، بغض ميكند. اشكهايش را به وضوح ميتوانيد در چشمهايش ببينيد. كيروش در اين باره ميگويد: «هنوز ناراحتم كه او را از دست داديم. فكر ميكنم اگر آن روز راننده صبر و حوصله بيشتري داشت، هرگز برادرم را از دست نميداديم.» كارلوس با شنيدن خبرهاي تلخ در اين 6 نوروزي كه از سرگذرانده، هميشه پيغامي براي مردم ايران دارد و پيغامش اين است: «مهم نيست در نوروز زود برسيد يا دير، مهم اين است كه برسيد و در كنار خانوادهتان شاد باشيد و خوش بگذرانيد. پس هميشه دوست دارم رانندهها حوصله داشته باشند. صبور باشند و احتياط به خرج دهند. تلخ نيست كه در سال جديد اين اتفاقها بيفتد؟» 
دعاي سال جديد و دغدغههاي كيروش
كيروش هميشه با فرا رسیدن سال جديد يك دعاي تكراري دارد. دعايي كه خيليها دارند. او بين مردم محبوب است و به خاطر همين وقتي حرف از دعا ميشود اول اسم «مردم» را ميآورد. براي سال جديد هم آرزوي كيروش براي مردم ايران، سلامتي است. او هميشه ميگويد: «سلامتي و آرامش خاطر. ابتدا اين را دعا ميكنم و بعد سالي سرشار از موفقيت.» كيروش هميشه دغدغههاي بزرگي در سر دارد. او دوراني مسئول مين روبي در موزامبيك بود. خودش پا به پاي مينروبها كار ميكرد. او هميشه در حرفهايش از مشكلات جامعه بشري حرف ميزند. از شيوع ايدز تا سرطان. كيروش كه خودش سفير يونسكوست، هميشه در اين راه قدمهاي مثبتي برميدارد. او ميگويد: «دوست دارم هر سال كه وارد زندگي تازهاي ميشويم، اين مشكلات كم و كمتر باشد.»
آرزوي كيروش؛ سفر به بندرعباس
يك ايران است و يك تمدنش. شهرهاي باستاني ايران، همه توريستها را به سمت خود ميكشد. كيروش قبل از اينكه به ايران بيايد، كم درباره تمدن ايراني نخوانده بود. البته تمدني كه در فضاي مجازي رو به نابودي است. كيروش به شهرهاي مختلف رفته است. از يزد و كاشان بگيريد تا اصفهان و شيراز. كيروش ميگويد: «واقعاً نميدانم بگويم كجاي ايران قشنگتر است.» ميگويند او شبيه ايرانيهاست. وقتي اين را يك بار از كيروش پرسيديم، اينطور پاسخ داد: «هميشه تلاش كردهام درك درستي از فرهنگ ايراني داشته باشم و فكر ميكنم موفق بودهام. تنها مسئلهاي كه افسوس ميخورم اين است كه شايد گوشههايي از كشور ايران بوده كه هنوز نرفتهام.» كيروش دوست دارد يك بار به بندرعباس برود؛ به قلعه پرتغاليها.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

بهترین تیم هفته ۲۴؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی