۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

ادن آزار ستاره بلزیکی چلسی در مصاحبه طولانی با مجله فرانس‌فوتبال درباره موضوعات مختلف و جذابی حرف زده است.

ادن آزار: در دريبل‌ها لایی زدن از همه زيباتر است

به گزارش خبرورزشی، ادن آزار فوقستاره بلژيكي چلسي كه با آمدنش به اين تيم هم خودش متحول شد و هم آبيهاي لندن را متحول كرده، روز گذشته گفتوگوي بسيار مفصل و بلندي درباره دريبل كردن و خلاقيت در فوتبال با مجله «فرانسفوتبال» داشته كه خلاصهاي از آن را از نظر ميگذرانيد.

* مثل نقاشان، موزيسينها و شاعران، تعدادي از بازيكنان فوتبال هم اين استعداد را دارند كه در زمين فوتبال احساسات و هيجانات آدمهايي كه بازيشان را ميبينند را برانگيزند. فكر ميكنيد شما در زمره اين افراد خلاق قرار ميگيريد؟

نميدانم. پاسخ اين سؤال را مردم، آنهايي كه من را ميشناسند و هواداران بايد بگويند ولي سبك بازي و قابليتهايي كه دارم، شبيه آنهايي است كه چيزي خلق ميكنند، بله.

* پس ميشود شما را يك هنرمند دانست؟

اينجا ديگر پاي بازيكنان بزرگ بايد به ميان بيايد. براي من هنرمندان زيدان، رونالدينيو و ريكلمه هستند، با جابهجاييهايشان در زمين و پاسهايي كه ميدادند. بعد از آنها هم هنرمند، مسي است. كاري كه او با توپ ميكند، خارقالعاده است! نميدانم من در اين زمره قرار ميگيرم يا نه. باز هم ميگويم مردم بايد در اين مورد نظر بدهند. به شخصه، خودم را يك هنرمند نميدانم.

* و يوهان كرويف چي؟ چه جايگاهي براي شما دارد؟

آشنايي زيادي با او نداشتم. دو يا سه ويدئو بيشتر از او نديدهام، پس نميتوانم چيز زيادي دربارهاش بگويم. درست مثل مارادونا. شانس آشنا شدن با او را هم نداشتم. من از سال 1998 شروع كردم به ديدن جامهاي جهاني ولي به لطف پدر و آدمهاي مسنتري كه اطرافم هستند، ميدانم كه كرويف بازيكن خارقالعادهاي بود و البته در عرصه مربيگري هم كارهاي بزرگي كرده است. او كارهاي زيادي براي فوتبال كرده است... وقتي مردم دربارهاش حرف ميزنند ووواااا... مثل اين است كه من 15 سال ديگر بخواهم درباره زيدان با بچههايم حرف بزنم. آنها وقتي ميبينند من با صحبت كردن درباره زيدان به وجد ميآيم، به خودشان خواهند گفت كه او حتماً بازيكن بزرگي بوده است.

* شما گفتيد فوتبال هنرمندان خودش را دارد. خود فوتبال را هم يك نوع هنر ميدانيد؟

بله. نوعي هنر و يك بازي. حتي با بازي كردن در باشگاهي مثل چلسي هم بردن هميشه اجباري نيست. براي من فلسفه مشخص است: اول بايد لذت برد. اگر ببريم چه بهتر ولي اگر با تمام تلاشي كه كردهايم نبريم، چه حيف، دوباره براي بازي بعدي آماده ميشويم.

* اينكه بازي تماشاگرپسندي ارائه بدهيد، ايده كلي شما هنگام ورود به زمين است؟

بله، اولين احساسم همين است. ميخواهم به بقيه هم لذت فوتبال را بدهم. مردم به ورزشگاه ميآيند تا خوش بگذرانند و لحظات خوشي داشته باشند، پس بايد تماشاگرپسند بازي كرد. خب حالا اين ديگر به عهده ما بازيكنان خلاق است كه خوشحالشان كنيم.

* اينكه مردم را از سر جايشان بلند كنيد، هيجانزدهتان ميكند؟

بله، زيباست! بايد براي آنها حركات زيبايي كرد. وقتي بعد از بازي مردم به من ميگويند: «راستش كاري كه كردي خارقالعاده بود»، لذتبخش است.

* حركت زيبا، مفهومي است كه دربارهاش حرف ميزنيد، چيزي است كه از آن الهام ميگيريد؟

مطمئناً. هميشه به من ميگويند يك حركت زيبا بايد مؤثر باشد ولي يك حركت زيبا حتي اگر هم دردي را دوا نكند باز حركت زيبايي باقي ميماند؛ اگر مؤثر باشد كه هنوز بهتر ميشود. يك لايي ريز يا زدن شوت به محل تلاقي تيرها بهتر از يك گل ناصحيح است. مردم صحنههاي زيبا را به خاطر ميسپارند و اميدوارم چيزهاي زيبايي از من در ذهن داشته باشند.

* در فوتبال امروزي، خلاق بودن كار سختي است؟

بستگي دارد. بعضي تيمها از بقيه ارزش بيشتري دارند. اين روزها درست است كه ميگويند «گور باباي فوتبال زيبا، بردن مهم است». ولي ما بازيكنان خلاق، اينطوري فكر نميكنيم؛ اول به بازي زيبا و خلاقانه فكر ميكنيم و بقيه چيزها خودش از راه ميرسد. كافي است فقط به بازي نيمار نگاه كنيد... 

* بدون نيمار، بدون شما، بدون بقيه بازيكنان خلاق، فوتبال خستهكننده ميشود، نه؟

اوه بله... البته بستگي به نگاه ما به فوتبال هم دارد. بعضيها ميتوانند يك فوتبال فوقتدافعي كه گلي در آن زده نشده را هم زيبا بدانند ولي آنها كه فوتبال تماشاگرپسند دوست دارند، اگر ما دريبلزنها را بردارند، ديگر چيز دوستداشتني نخواهند داشت.

* خلاقيت دروني و ذاتي است؟

بله، نميشود رويش كار كرد. من از همان 5 سالگي همين استايل بازي را داشتم. البته مطمئناً تلاش كردم تا به جايي كه امروز هستم، برسم. چيزي دروني است؛ خلاقيت در ذهن آدمي است.

* دريبلهاي شما متغير و نوع بازيتان غيرقابل پيشبيني است. وقتي قرار است توپ به شما برسد، ميدانيد كه ميخواهيد با آن چهكار كنيد؟

نه. خيليها از من ميپرسند كه آيا قبل از حركاتت فكر ميكني يا نه. حتي اين سؤال را تيري آنري در تمرينات تيم ملي بلژيك از من پرسيد و گفت خودش قبل از اينكه پا به توپ شود، به شيوه حمله كردن به مدافعان حريف فكر ميكرده ولي اين موضوع درباره من صادق نيست. وقتي توپ رسيد بعد در كسري از ثانيه تصميم ميگيرم. همه چيز در لحظه اتفاق ميافتد.

* بازيكن خلاق براي نشان دادن تواناييهايش نياز به آزادي عمل دارد. اين آزادي عمل نقش مهمي در بازي شما ايفا ميكند؟

نميدانم در فوتبال امروزي ميشود آزادي عمل را برداشت يا نه. به هر حال حتي اگر مربياي به من بگويد فلان كار را كن و من در زمين خلافش را انجام دهم و منجر به موفقيت شود، او نميآيد به من بگويد: «نه، نه... تو گل زدي ولي نميتواني اينطوري بازي كني». او به من ميگويد: «اوكي، هر كاري دوست داري كن». مربيان ميدانند كه بازيكنان خلاق بازيكناني هستند كه ميتوانند تيم را برنده كنند پس ميگذارند در زمين هر كاري كنند.

* اين «هر كاري دوست داري كن» براي شماها نياز است؟

بله مطمئناً. ضمن اينكه ميدانم ممكن است عواقبش چندان هم خوب نباشد. بازيهايي است كه من لمس توپ كمتري دارم و مجبور ميشوم بيشتر در كارهاي دفاعي شركت كنم ولي خب اين هم جزئي از فوتبال است. من اگر قرار باشد تواناييهايم را انجام دهم، بايد كاري كنم كه خوشم ميآيد، يعني اينكه توپ را داشته باشم.

* وقتي توپ به شما ميرسد، ساز و كارتان چگونه است؟ مغز به پا دستور ميدهد يا برعكس؟

سؤال خوبي است. ثانيههاي بعد از اينكه توپ به من رسيد مغزم است كه ميگويد: اين كارو كن، تق، تق، تق تق. بعدش اين ديگر پاهايم است كه كار ميكنند.

* لحظهاي كه توپ قرار است به شما برسد را برايمان توصيف كنيد. وقتي توپ زير پايتان است، چه اتفاقي ميافتد؟

خب قبلش به جلو نگاه كردهام تا موقعيت بازيكنان رقيب و همتيميهايم را بسنجم. ارزيابي ميكنم ببينم ميتوانم به پدرو، كاستا يا ويليان پاس بدهم يا نه. ديگر از اين به بعدش دست خودم است كه بهترين راهحل را پيدا كنم؛ اينكه پاس بدهم يا دريبل بزنم. فقط يكي مثل مسي است كه هميشه تصميمات خوبي ميگيرد؛ من نه. هرچند كه من هم تصميمات خوب داشتهام.

* شده كه از گرفتن بعضي توپها ترس داشته باشيد؟

بله. بازيهايي است كه حس ميكنم خوب نيستم و يا اينكه انگيزه كافي را ندارم. راستش وقتي ميبينم تا دقيقه 60 بازي همه فرصتها را خراب كردهام، پفففف... خب، اگر مربي تعويضم كند كه چه بهتر. وقتي روز بدم باشد به خودم ميگويم فايدهاي ندارد، بهتر است توپ را به بازيكن ديگري بدهند تا او دنبال راهحل باشد.

* دريبل كردن و از پيشرو برداشتن بازيكن رقيب، چه لذتي برايتان دارد؟

خوشم ميآيد. هميشه دريبل كردن را به گل زدن ترجيح ميدهم. وقتي دريبل ميكنم، نشان ميدهم خوب هستم و بعدش زيباست. گلزني احساس متفاوتي دارد. اوج اين احساس اين است كه دريبل فوقالعادهاي ميكني، بازيكني كه روبهرويت قرار گرفته، نقش زمين ميشود و بعد گل ميزني، از اين تاپتر ديگر نداريم! من هميشه دريبل كردهام، دريبل كردهام و دريبل كردهام. در كمپ تمريني ليل هم كه بودم، ويدئوهاي زيادي از رونالدينيو و روبينيو ميديدم. استايل بازي روبينيو را هم خيلي دوست داشتم. كوتاهقامت و لاغر بود و بازي زيبايي ميكرد. پا روي توپ رد كردنهايش از همه زيباتر بود. كلي وقت را در يوتيوب ميگذراندم. زندگيام را با نگاه كردن به بازي آنها، زيدان و آنري سپري كردم... 

* تكنيك مورد علاقهتان چيست؟

لايي زدن از همه زيباتر است. بحث تحقيرآميزش را نميگويم ولي بازيكني كه لايي ميخورد، برايش خيلي دردآور است.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی