نقطه مقابل حامیان این نامزدهای ورزشی كه میگویند سالها فریاد زدیم سیاسیون به ورزش نیایند تا ورزش را ورزشیها اداره كنند و حالا بد هم نیست ورزشیها مدیریت در عرصههای غیر از ورزش را تجربه كنند، منتقدانی ایستادهاند كه به حق میپرسند چرا باید ورزشیها هم با ورود به عرصهای كه در آن تخصص ندارند، همان اشتباه غیرورزشیها كه بدون تخصص به ورزش آمدند و پسرفت و سكون و توقف به همراه آوردند را تكرار كنند؟
اما نگاهی به لیست نامزدهای انتخابات شورای شهر در تهران و شهرستانها، پرسشی دیگر را مطرح میكند؛ ورزشیها در شورای شهر نباشند كه چه كسانی باشند؟ مجری تلویزیون؟ فلان مدیر امتحان پسداده ارگانی دولتی كه در دو دولت قبلی 8 سال بودجه در اختیار داشت و خروجی نداشت؟! خواننده و هنرپیشه و...؟!
اگر بنا باشد، ورزشیها نباشند و جای آنها را نیروهای جوان و متخصص در حوزه مدیریت شهری و برنامهریزها و تصمیمسازان خلاق بگیرند، تكلیف روشن است اما اگر قرار باشد در روی همان پاشنه بچرخد كه میچرخید، چه فرقی است میان یك قهرمان ورزشی كه از مدیریت شهری و مدیریت كلان هیچ سررشتهای ندارد و كسانی كه كارنامه موفقی و عملكرد خوبی در مناصب قبلی نداشتند؟ غیر از این است كه هر دو به یك اندازه لطمه میزنند؟!