1-باید دست فیروز كریمی را فشرد كه از تیم نفت آبادان یك حریف برنده و تیمی استوار ساخت!
باید از فیروز كریمی تشكر كرد كه «برزیل ایران» را با چنگ و دندان، در لیگ برتر حفظ كرد و در این راه، آبادانیترین نفرات و آبادانیترین بازی و آبادانیترین گلزنی را هم رو كرد!
تبریك به لیگ برتر كه یكی از قطبها و یكی از استوانههای خودویژه خود را حفظ كرد!
2- از آبادان و ماندگاریاش، از آبادان و استواریاش، از آبادان و فوتبال دیدنیاش كه بگذریم، از چه باید گفت؟ از روزی كه با 15 گل زده تمام شد؟ از روزی كه رقابت گلزنهای برتر - طارمی، انصاری و منشا - ادامه یافت و محمد قاضی جا ماند؟
از بازی باری به هر جهت و از بازی «بازیكن كنفتكن» تراكتور و استقلال شروع كرد یا از پیروزی دور از خانه و «برد» سوم سپاهان در چهارمین بازیاش كه تحت امر كرانچار برگزار كرد تا صاحب دهمین امتیاز، از 12 امتیاز ممكن بشود؟
از 4 گل پرسپولیس (به خصوص گل اول) كه جشن قهرمانیاش را غوغایی و رشكبرانگیز كرد باید گفت یا از تكرار بیست و چندمین بار بازی هدفمند و منجر به گل و پیروزیآور سرخپوشان حرفها به میان آورد؟
نقش «مردم» در این میان چه میشود؟ حق مردم كه در آزادی به خوبی ادا شد، در این مجال اندك چگونه بجا آورده خواهد شد؟
در هزار چم لیگ، اول مردم آمدند و سپس پرسپولیس به آن خوبی و به آن كمال و به آن كاملی بازی كرد و برد یا چون پرسپولیس، زیبا، پرسپولیس كمغلط، پرسپولیس تهاجمی و پرسپولیس برای بردن بازی میكرد، مردم میآمدند و میآمدند و سیلی از قدرت و سیلی از اراده و عزم پیروز شدن، به راه میانداختند؟
شاید هم هر دو! بلكه هم هر دو! خواست مردم و حضور مردم، گره میخورد به توان بازیكنان، گره میخورد به قابلیتهای پنهان مانده «تیم»، گره میخورد به استعداد در حال صیقل خوردن و شكوفا شدن «تیم» و آن میشد كه شد:
...پرورش یك تیم برتر! پروردن یك تیم كه هنوز در خم اول، كوچه نخست از كوچههای پیشرفت و قدرتنمایی است! باشید تا صبح دولت پرسپولیس و استقلال و سپاهان و ذوبآهن و ستاره اقبال نفت آبادان و نیز سپیدرود رشت بدمد!
3- پرسپولیس 4 گل زد، یكی از یكی مهمتر! پرسپولیس جشن قهرمانیاش را «4میخه» كرد، اما شهادت میدهم كه بهترین بازی را، «یاران دوازدهم» پرسپولیس انجام دادند! به حكم یك سابقه و حضور عقبهدار 60 ساله میگویم، پرسپولیس از روزگار شاهین بودن تا به امروز، چنین نیرویی از هواداری و چنین عشقی در میان هواداران نداشت! این پرسپولیس - تیم امروزی پرسپولیس- چیز دیگری است! این پرسپولیس چیز دیگری است! این پرسپولیس، چیز دیگری دارد! این پرسپولیس، پرشورترین عاشقان را دارد! مردمی كه تیم را به حركت درمیآورند! مردمی كه تیم را به بازی وامیدارند! مردمی كه آزادی را، روی سر خود میگذارند! مردمی كه جایی برای سوزن انداختن باقی نمیگذارند! مردمی كه خود قویترین تیم را ساختهاند! مردمی كه خود بهترین بازی را انجام میدهند! مردمی كه باعث میشوند مردانشان، در هر بازی و در تمام بازیها به ایفای نقش درستی بپردازند! مردمی كه هواداری و تماشاگر بودن را، وارد فاز دیگری كردهاند! مردمی كه روز چهارشنبه 30 فروردین، بهترین بازیكنان و كلیدیترین یاران تیم خود بودند! 80 هزار ستاره! 80 هزار پیروزیآفرین! 80 هزار فانتزیباز!
4- این بار بر خلاف همیشه عمل میكنیم! این بار در روز خوب به نكتههای ناخوب نمیپردازیم! این بار، كاری به كار تراكتورسازی و استقلال و ضد حالی كه در بازی زدند، نخواهیم داشت! این بار از گل محمد ابراهیمی برای تراكتور میگوییم و از دلایل بد بازی كردن استقلال و تراكتور حرفی نمیزنیم! این بار در تبریز هم بازی فدا شد! فدای ترس از نتیجه! فدای ترس از باختن! فدای مهارت پیروز شدن را از دست دادن!