۰
سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۸
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

امیر قلعه‌نویی كه از «مردم‌شناسان» بنام دنیای فوتبال ایرانی- و نه فوتبال فارسی- به شمار می آید و همه او را به این صفت می شناسند، گواهی داده است كه: ...اصفهان شهر بالیاقت‌هاست!

1-امیرخان، بدون شك در این مورد درست می گویند! اصفهانی ها، با یك شمع حمامی را گرم و دارای آب داغ می كردهاند!

اصفهانی ها، سازنده و جنباننده منار جنبانند! پل خواجو را ساختهاند و سی و سه پل را بنا كردهاند؛ نان سنگك را هم اول بار، در اصفهان پخت كردهاند و هزار كار و كمال و هنر بزرگ و كوچك دیگر!

صفاهانیها، باشگاه سپاهان را بنیاد گذاردهاند كه همین سه، چهار روز پیش، با دو گل تیم امیرخان را مغلوب و امیدش را به دومی در لیگ برتر، بفهمی نفهمی، ناامید كردند!

صفاهانیها، باشگاه ذوبآهن را هم ساختهاند كه خود محل و مكان ساختن و پرداختن مربیان و مدیرانی خوشفكر است كه نمی توان - یعنی اجازه نمی دهند- شاخ توی جیبشان بگذارند و هندوانه نیشابوری، زیر بغلشان!

البته، امیرخان، اهل مداهنه و تعارف و خوشامدگویی نیست و نیز سعید آذری هم مدیر سرد و گرم چشیده و میداندیدهای است! او با یك غوره سردیاش نمی شود و با یك مویز هم گرمیاش نخواهد شد!

اصفهانی ها، آنقدر زیرك و دانایند كه یكی مثل امیرخان، در تعریف و توصیفشان می گوید: ...شهر بالیاقت است! یعنی شهر آدمهایی كه نمیشود «سر كارشان» گذاشت! خودشان ختم رندی و زرنگی اند!

امیرخان، این شهادت و این گواهی را، در كمال خلوص بر زبان آورده! بدون هیچ پیششرط یا هرگونه پسشرطی!

با «امیر» یك حرف تكراری داریم: طلای وجودت را خرج مطلای «دور و بری»های اضافی نكن!

2- آقای روحا... بذرافشان، بچه محمودآباد مازندران، پرسیده است: چگونه تیم پارس جنوبی از دسته دوم، در عرض دو سال، سر از لیگ برتر درآورد كه تمام شهرش- شهر جم در استان بوشهر- 20 هزار نفر جمعیت از زن و مرد و پیر و جوان ندارد، اما نساجی قائمشهر، این تیم ریشهدار مازنی درجا می زند؟

جواب این است و علت هم! در تیم پارس جنوبی، نیتها همه خالص بود! در تیم پارس جنوبی، كسی دندان طمع نداشت!

در تیم پارس جنوبی، حرف اول را مهدی تارتار میزد و حرف آخر را هم او كه سرمربی بی ادعا ولی پرانگیزهای بود بر زبان می آورد!

در تیم آقای تارتار، جایی برای حضور دلالها و مكانی برای پورسانتبگیرهای داخلی وجود نداشت! در پارس جنوبی، هدف صعود به لیگ برتر با حداقل هزینه و حداكثر صرفهجویی بود! نه گران را گرانتر خریدن و زیرجلكی درصد گرفتن.

در پارس جنوبی، كسی از پشت به مهدی تارتار- همكار محمود فكری و مسگرساروی و ساكت الهامی- خنجر نمی زد و نزد!

در پارس جنوبی، رفاقت و یكدلی و همزبانی حاكم بود! تیم پارس جنوبی كمبود مدیرعامل (!) نداشت و نیز مدیرعامل این تیم هر كه بود- كه خدا بر درجات عزتش و بر عمر پربركتش بیفزاید- كمبود ناشی از خودبزرگبینی، یا خودكوچكبینی نداشت!

3- حیف از تیم نساجی! حیف از شهر قائمشهر، حیف از فوتبال مازندران، حیف از 20 هزار و 30 هزار تماشاگر عاشقی كه هر سال با هزار امید می آیند و با هزار آزار و اذیت، در نیمه راه می روند! رمانده و آزرده می شوند!

افسوس و صدافسوس كه فوتبال مازندران، سر و صاحب ندارد! افسوس و صدافسوس كه در مازندران، كار به دست كاردانها و كاربلدها نیست! دردناك است! فاجعه است! شهر جم با اقتدار قهرمان لیگ یك میشود كه مباركش باشد! مازندران هر سال می بازد و هر سال به جایی نمی رسد!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی