1-از عاقبت همه آن تیمهایی باید ترسید كه درآمدشان به یك میلیارد نخواهد رسید ولی بازیكنانی میگیرند كه هركدامشان دانهای و نفری یك میلیارد و بیشتر از میلیارد قیمتگذاری شدهاند! بازیكنانی كه فقط صد و چند میلیون، حقالعمل دلالهایشان میشود! بازیكنهایی كه انگار «شقالقمر» كردهاند، یا درِ خیبر را كندهاند!
لیگ برتر، به راه خودش میرود! انگار كه «تخم دو زرده» میگذارد! انگار كه از هیچ قاعده و قانون مالی و پولی پیروی نمیكند! انگار كه تابع تكانههای فنی و پیشرفتهای مركانتلیستی لیگ اسپانیا و ایتالیا و انگلستان است!
«مسی» در الكلاسیكو شاهكار میآفریند، اینجا قیمت جاسم كرار دو برابر میشود! «رونالدو» هتتریك میكند و در چمپیونزلیگ گلهای فراوان میزند، بهای پرداختی به «شیمبا» و آقای ادینهو دوبرابر میشود! حقاً كه آقایان نه تخم دو زرده كه 10 زرده تولید میكنند!
كار به جایی رسیده است كه یك جوان- البته خوب و مستعد- پس از نیم فصل بازی، برای تیم درجه اول كشور، كلاس میگذارد، نرخش را چند برابر میكند و سوار بر خر مراد، چهار نعل در شهر بیكلانتر فوتبال ایران به تاخت میتازد و «ناز» هم میكند كه:
...این منم طاوس علیین شده!
2- آبادانیهای فوتبالشهر ما، انگار مقصود را گم كرده و به سوی منظور دیگری دوان دوان، روانند! ترسمان این است كه از كعبه آمال دور شده سر از ناكجاآباد تركستان دربیاورند كه راه رسیدن به قدرت دلخواه و لازم نه این است كه نفت آبادان میرود!
از دست دادن جوانهای آیندهدار و آوردن مهرههای امتحان پسداده و همواره رفوزه و مردودشده، كیمیاگری وارونه است! نفت آبادان كه همیشه معدن تكنیكیترین بازیكنان پا به توپ بود و هنوز هم هست، نباید به جای استعدادسازی به مرض بازیكنسوزی دچار شود!
نفتیها، باید دست و بال مربی جوان و بازیكنساز خود را باز بگذارند تا او در آبادان، آن كند كه آن شاید! «فراز» جربزه و عرضهاش را دارد كه نسلی همپای مظلومیها، فیروزی، برزگری، قاسمپور، نظری، سراج و... را بسازد كه دوران قدرقدرتی برزیل ایران را به یاد آورد! دورانی از یاد نرفتنی كه هر تیم بزرگی در فوتبال ایران و در جام تخت جمشید، دستكم یك آبادانی انگشتنما شده به هنر بازیگری داشت!
آبادان، همان آبادان است، آیا كمالوند جای خالی سالیا، مجدی، واقف، فاروق فتاحی و بقیه سازندگان را پر میكند؟
ماهی به آب رسیده است! بچههای آبادان تشنه شتابند! حریص یادگیری، مشتاق هنرنمایی! این گوی و این میدان! درنگ نباید كرد! مأموریت احیای «فوتبال- نمایش» را باید دوباره در دستور قرار داد! اقبال بلند «فراز» او را به دریای استعدادهای بیبدیل رسانده!
به شرط آن كه عمر خود را به پای «كرار»ها تلف نكند! مشروط بر آن كه جوانانی مثل عبدا...زاده را از توجه ویژه خود برخوردار سازد و اجازه فروش اینان را به پورسانتخواران ندهد!
3- نفت تهران در آتش كممحلی و بیتوجهی و نداری و انبوه دیون و بدهیها «جلز و ولز» میكند!
تكلیف نفت را روشن كنید! چشم خود را به روی مشكلات خودساخته و با عدم مدیریت پرداخته نبندید!
دیر بجنبید، جای طلبكار و بدهكار عوض میشود، دیر بجنبید، تیمهای گلگهر، بادران و ماشینسازی و صبای قم (ورشكسته به تقصیر) هم مدعی شده صاحب حله و عله خواهند شد! «فسفس» را بس كنید! «مص مص» كردن را پایان بدهید! حرف آخر را به زبان آورید! البته به منفعت فوتبال ایران!
