1- از اهواز هم خبر رسید كه فولاد اهواز نیز دست به كار شده است! از اهواز هم خبر آمد كه فولادیها، از مربی و از سرمربی آغاز كردهاند!
فولاد كه از چند و چون بازی خود هیچ رضایتی نداشت، اصلیترین مرد كادر فنی خود را، بلكه فلسفه بازی خود را تغییر داد! نعیم سعداوی رفت تا میدان برای حضور همهجانبه «سیروس پورموسوی» باز شود! تا فولاد اهواز، تیمی باشد كه ارزش بازی با توپ را میداند! تا فولاد اهواز از این پس، تیمی باشد كه نفراتش بازی در خدمت تیم را بلدند! تیمی كه در آن، هم حركات فردی واجد احترام است و هم عملكرد تیمی هدف و مقصود نهایی به شمار میرود! برای معدود دفعات، فوتبال اهواز خود را و مردان خود را به چشم خریدار نگاه میكند! اهوازیان، این مرتبه، آنچه خود دارند را ز بیگانه تمنا نمیكنند!
خودبسندگی فولادیها، قابل توجه و شایان احترام است! در این میان تیم «ناتیم» استقلال صنعتی را نمیبینیم! تیمی كه مدتهاست كه هست و نیست! تیمی كه مدتهاست محكوم شده به فراموشی!
در غیاب همه آنچه كه استقلال صنعتی ندارد، كسی احوالی از طیبی، از عقیل كعبی، از ماهینی، از بیتسعید و از زبیدی و بقیه نمیپرسد!
قهرمان سابق ایران، در حال تلاش و در كار متلاشی شدن است! فولاد زرنگی كرد و سهم شیر را - لقمه بزرگ را- به سود خود برداشت!
2- در بندر انزلی هم ملوان را میبینیم كه گام بلندی برمیدارد! ملوان مثل فولاد اهواز، یكی از مردان عملگرای فوتبال را برمیگزیند!
برای صعود دوباره به لیگ برتر، ملوان دست همكاری به سمت نادر دستنشان دراز میكند! تیمی كه میخواهد؛ در دستان كاربلد مربیای كه میتواند!
این روزها، روزگار مربیان است! یحیی- كه باید حی و حاضر باشد و فارغ از هر دلمشغولی و سرگرمیای- برای تراكتور مد نظر قرار دارد! فراز كمالوند، با فوتبال روی زمینش، امید اول آبادانیها شده! لوكا بوناچیچ، سر از تبریز درآورده! سیاهجامگان و پدیده، حال خوشی دارند ولی ذوبآهن برخلاف سایپا و سپاهان، هنوز مردد و «دو به شك» است!
از امیر قلعهنویی هم خبری نیست! جلوداری دنیای اخبار فوتبال، در دستهای پرتكاپوی منصوریان است و برانكو! در دستهای لوكا است و دایی! حتی از جواد نكونام نیز نام میبرند ولی خبری از قلعهنویی نیست! چرا و چرا؟ آیا گردشی در كار است؟ آیا نخبهسوزی در كار است؟ امیر، هزار كار ناكرده در عالم مربیگری دارد! یك كار اینكه ذوبآهن را قهرمان كند! یك كار اینكه نساجی را وارد لیگ برتر كند! با نساجی در اوج پریدن! نساجی را به اوج رساندن!
3- نفت آبادان تیم خاصی است! برای این تیم باید اندیشههای كاربردی مخصوص به خود داشت! برای این تیم باید تدابیر ویژه به كار بست! نفت آبادان را باید پایید!
یك تدبیر كاربردی اینكه مربیان لیگ برتر، برای یك سال و برای دو سال، از تیم صنعت نفت، یار نگیرند! دستها، به روی تیم نفت دراز نشود! هیچ تیمی - به اراده و به عزم خودش- موجبات به هم خوردن تركیب تیم آبادان را فراهم نیاورد! هیچ تیمی، قدرت خود را، در ضعف صنعت نفت نجوید! آیا این حد از توقع كه ره به مدارا میبرد، میتواند زیادهخواهی تلقی شود؟ آیا هوای تیم شهر آبادان را داشتن، زیادهخواهی است؟
***
مجید نائینی كه از مربیان سازنده و استعدادپرور فوتبال بود، به جهان باقی شتافت! روح پاكش آمرزیده و غفران الهی نصیبش باد كه جز خوبی و نیكنهادی، از او به یاد نمیآوریم!
