۰
دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۴
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

با این باخت آخری كه به حذف غیرمنتظره تیم جوانان منجر شد، چگونه باید كنار آمد؟ اصلاً چرا باختن؟ اصلاً چرا شكست خوردن؟ نظر مردم و عقیده اهل فن معلوم است و مشهود! آقایان مسئول، حضرات دست‌اندركار چه توجیهی دارند و چه راهكاری كه دوباره به تكرار این نتایج نینجامد؟

1- مردم شفاف و روشن، كل ماجرای شكست آخرین تیم جوانان را از صافی دقت میگذرانند و با كنایه، حرفهای پیشین خود را تكرار میكنند كه:

...به كارهای بزرگ مرد كاردیده فرست والا مجبور میشوی اشتباهی را كه درباره محمد خاكپور، اكبر محمدی، حمید علیدوستی و علی دوستیمهر مرتكب شده بودی، یك بار دیگر هم و حتی بارهای مكرر هم تكرار كنی! این را بزنی؛ آن را اخراج كنی و همه را برانی!

مردم به درستی سرچشمه غلطهای «شكستزا» را میشناسند و میدانند كه این باختهای سریالی همگی معلولند، نه علت! مردم به درستی غلطها را نشانه رفته و علتها را نشان دادهاند!

راه برخورد با علتها نیز معلوم است: ...به كارهای بزرگ مرد كاردیده فرست!

2- تیم جوانان ایران كه واجد قدرت پرواز بود و برای صعود از گروهش همه چیز داشت- مگر مردی كاردیده و مردی سرد و گرم چشیده- بازی نخست خود را با پیروزی به پایان برد!

در بازی دوم، تیم ایران، ابتدا 2 بر صفر پیش افتاد و سپس بازنده كمتجربگی ساختاری خود شد!

در سومین مسابقه هم همین حكایت را تكرار شده دیدیم! نیمه اول (نیمه بازی خلاقانه و متكی به بازی تكتك نفرات) را یك بر صفر بردیم، آنگاه كه علم بازی و بازی حسابگرانه جای حركات مهارتی و جای مهارتهای خودبهخودی را گرفت، كم آوردنها و نقص داشتنها و بیتجربگیها آشكار شد!

زمانی كه چرخه هر بازی از بازیهای سهگانه به سوی حركات تاكتیكی و عملیات دانسته، در راستای كنترل مسابقه و مدیریت میدان- یعنی به سوی دانستگی و به سوی بازی طراحی شده و شیوه جنگ و گریز و حمله و ضد حمله- میل كرد؛ معلوم شد كه عنصر خودباوری و اهرم خودكنترلی و عامل تكرار و باز تكرار، چه تأثیر درجه اولی دارند و چقدر پربهایند و تیم جوانان ایران، چرا باید همه اسباب و ابزار بزرگی را برای خود فراهم میكرد و نكرد!

تیم جوانان، چون جوان بود و چون بازیاش توپمحور بود و گرایش به سوی بازی نمایشی داشت، به مردان كاردیده كه در حكم فولادهای آبدیده بودند، بیشتر نیاز داشت نه به «جرگههای قبیلهای» و نه به هر نوع همشهریگری! این را مردم میگویند! چه مردم به شكل عام، چه خواص مردم اهل فوتبال!

3- چه باید كرد؟ این را مردم میپرسند!

چنین و چنان خواهیم نمود، این را باید آقای تاج بگوید كه درد را میشناسد و درمان را هم!

تاج، باید كه اهل فن را- و نه اهل حرف را و نه دوپهلوگویان را- گرد خود جمع كند!

تاج كه باید، راهكار بیافریند تا دچار بنبستهای دیگری نشود!

تاج كه باید در راستای اهداف قابل وصول فوتبال ایران، كوششی نبردآسا را آغاز كند!

تاج كه باید علاج واقعه را، از این پس، قبل از وقوع و پیش از باخت، تدبیر كند!

مردم، از فدراسیون فوتبال انتظار دارند! مردم راه دررو از شكستها را میشناسند!

مردم تیم ملی را الگوی مناسبی برای بقیه فوتبال میدانند! مردم میخواهند فوتبالی داشته باشند كه میانهای با شكست و حذف نداشته باشد!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی