نظرسنجی

صعودکننده به مرحله بعد جام حذفی؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

نواک جوکوویچ از عزم خودش برای قهرمانی در رولان گروس گفته است.

جوکوویچ: می‌خواهم دوباره شماره یک دنيا شوم

به گزارش خبرورزشی، نواك جوكوويچ مرد شماره 2 تنيس دنيا در شرايطي پا به رقابتهاي رولان گروس 2017 گذاشته كه مدافع عنوان قهرماني اين تورنمنت است. او كه سال پيش براي اولين و آخرين بار دستش به جام قهرماني اين گرنداسلم رسيده انگيزههايش را از دست داده و تقريباً 8 يا 9 ماهي ميشود كه فاتح هيچ تورنمنت بزرگي نشده است. «نوله» با اين حال دست به تغيير بزرگي زده و همه مربياني كه در طول 10 سال گذشته با آنها كار ميكرده را از كار بركنار و همكارياش با اندره آغاسي، مرد شماره يك سابق تنيس دنيا و يكي از اسطورههاي قديمي اين رشته را به عنوان مربياش برگزيده است. خيليها از همين حالا منتظرند تا ببينند كيمياگري آغاسي چه سرنوشتي را براي جوكوويچ رقم ميزند. اين تنيسباز صرب، به همين بهانه، روز گذشته و قبل از بازي نوله در رقابتهاي اوپن فرانسه، اين ستاره گفتوگوي بسيار بلندي را با روزنامه اكيپ انجام داده كه در زير فقط به طور خلاصه به بخشهايي از اين گفتوگو اشاره شده است.

* به لطف شما حالا دوباره ميشود «دِده» را دوباره حوالي زمين تنيس ديد... 

دده؟ دده كيه؟

* در فرانسه مخفف آندره را ميگويند... 

(ميخندد). دِده، دده. بامزه است، در زبان صربستاني به «ددا» شبيه است يعني يكجورايي پدربزرگ؛ ولي اين كلمه ربطي به آندره كه روحيه پسر جواني را دارد، ندارد!

* براي شما كه طرفدار قديمي سمپراس بودهايد، كار كردن با آغاسي سخت نيست؟

(ميخندد) خب اسطوره بزرگ من پيت سمپراس است ولي من بازيهاي زيادي از آندره هم ديدهام. از لحاظ تنيسي بخواهم بگويم سبك بازي آندره شباهت بيشتري به من دارد تا سبك بازي سمپراس. البته با پيت هم زياد حرف زدهام و مشكلي در اين ميان وجود ندارد! شرايط زندگي به هرحال من را به سمت آندره هل داده و فعلاً اين همكاري كوتاه مدت هم با بينش من نسبت به تنيس همخواني داشته است. من آدم قدرشناسي هستم و ميدانم فرصت بينظيري براي يادگيري برايم فراهم شده است.

* اگر يك بازيكن جوان بوديد كه مربيتان را نميشناختيد، چطوري اندره آغاسي را معرفي ميكرديد؟

 ميگفتم آدمي است كه كاراكتر قوياي دارد، خيلي صادق و روراست و حسابي هم دلسوز است. براي كاري كه ميكند هيجان دارد و وقتي متعهد ميشود 100 درصد تلاشش را ميكند. پس ميشود به او اعتماد كرد.

* اولين باري كه آغاسي را ديديد به خاطر ميآوريد؟

دقيقاً نه. ااه، چرا...  قبل از يك بازي نمايشي در ويمبلدون بود. او سالهاي آخري تنيسش را سپري ميكرد و قبل از خداحافظياش از دنياي تنيس بود. خوششانس بودم كه من را انتخاب كرده بود با او بازي كنم. قبل از مسابقه كمي با هم حرف زديم و كلي شوخي كرديم. داشتم تمرينات كششيام را انجام ميدادم؛ از همان تمريناتي كه پايم را روي شانه فيزيوتراپم ميگذارم. آغاسي به من نگاه كرد و كلي خنديد چون خم شده بود و به زور دستش به زانويش ميرسيد. هردوتايمان اين صحنه را كه ديديم زديم زير خنده. همين پنجشنبه كه سر تمريناتم حاضر شد درباره آن دوران دوباره با هم صحبت كرديم. به من گفت كه بعد از آن بازي وقتي رفته و سوار ماشين مربياش شده به او گفته: «نسل جديدي از تنيسبازها در راه هستند. حس ميكنم با ديدن آنهايي كه اينطور حركات كششي انجام ميدهند ديگر دوره من به زودي تمام ميشود!»

* بعد از آن ارتباطتان با آغاسي را حفظ كرديد؟

از اولين باري كه همديگر را ديديم آندره هميشه با من خوب بود. او را بعداً بارها در گرنداسلمها ديدم و حتي اين شانس را داشتم كه جام قهرماني اوپن استراليا 2013 را هم از دستان او بگيرم. خب هميشه وقتي همديگر را ميديديم چند كلمهاي صحبت ميكرديم ولي اين ارتباط از راه دور بود بيشتر. مطمئناً به هم احترام ميگذاشتيم ولي شناخت دقيقي از يكديگر نداشتيم تا اينكه تقريباً يك ماه پيش بود كه شماره تلفنش را گرفتم تا به او زنگ بزنم و بابت حمايتهايي كه از من ميكند تشكر كنم. او هميشه در رسانهها از من دفاع كرده بود و اينكه من شماره يك هستم و خيلي خوب بازي ميكنم و اين چيزها. ميگفت با وجود انتقادهايي كه از او ميشود هنوز هم به جوكوويچ به ديد مثبت نگاه ميكنم. خب بابت همين حرفها ميخواستم فقط از او تشكر كنم. در آن زمان اصلاً به سرم نزده بود كه پيشنهاد همكاري به او بدهم. ميخواستم 5 دقيقه صحبت كنم و تشكر كنم ولي به خودم كه آمدم ديدم 30 دقيقه است داريم با يكديگر درباره مسائل مختلف از تنيس صحبت ميكنيم...  خيلي زود توانستم با او ارتباط برقرار كنم و فهميدم شباهت فكري زيادي داريم. او مراحل مختلفي را در زندگي تجربه كرده كه كمتر كسي توانسته تجربهاش كند. واقعاً از صداقتي كه در رفتارش بود و در كتابش هم به آن اشاره كرده لذت بردم.

* ولي مگر ميشود مسير شما دوتا را با هم مقايسه كرد؟ شما ظاهراً آنقدر كه او نزول كرد، در جدول پايين نرفتهايد... 

خب هر 2 در مسير مشكلاتي داشتهايم كه خاص است. ما هر 2 به رقباي مختلفي در زندگي خوردهايم. الان به شما ميگويم در چه زمينهاي به هم شبيه هستيم: در طول زندگي حرفهاي و بزرگي كه آغاسي داشته هميشه به اين فكر ميكرده كه تمرين كند تا در زمين مسابقه با برنده شدن خوشحال و راضي شود ولي خوشحال نبوده. در كتابش هم نوشته كه تنيس را دوست نداشته و اغلب اين احساس را داشته كه وادارش ميكردهاند بازي كند. شايد من دقيقاً احساس او را نداشته باشم ولي ميتوانم به چشم يك مرجع به آن نگاه كنم. من هم در طول اين سالها خوشحاليام را برپايه بردن يك بازي گذاشته بودم. در تمام دوران حرفهايام، تمام آدمهايي كه اطرافم بودهاند همه انرژيشان را براي من گذاشتهاند تا بهترين تنيسباز دنيا شوم. اتفاقي كه افتاد و من به آن افتخار ميكنم. با اين حال فهميدهام بيش از اندازه به تنيس و موفقيتهايش براي خوشحالي خودم وابسته شدهام. اين درست نيست و بايد شيوه فكريام را عوض كنم.

* چرا؟

چون آدم نميتواند هميشه برنده باشد. ضمن اينكه وقتي هم ميبازيم دنيا كه به آخر نميرسد. نبايد هم زياد انرژيمان را بابت ناراحتي هدر بدهيم. حالا اين مسئله هم مطرح ميشود كه اگر برد و باخت برايتان مهم نيست پس چرا بازيكن حرفهاي شدهايد؟ مطمئناً اين موضوع ذهن من را مشغول كرده. من هنوز هم ميخواهم شماره يك دنيا باشم و گرنداسلمهاي زيادي را ببرم ولي نياز به تعادل هم دارم. نبايد پايه زندگيام را براساس بردن يا باختن در يك مسابقه بنا كنم.

 

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

صعودکننده به مرحله بعد جام حذفی؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی