۰
یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۳
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

شش سالي براي آن فوتبال بي‌برنامه پشت به پشت برنامه دادن...

 شش سالي به عرض ميدانها زبان به گله از كمبودها شدن و به طول ميدانها شكايت از نارساييها گشودن... شش سالي با دهانهاي بيمغز پرمدعا دهان به دهان شدن و برابر پوزخندها و ريشخندهاي رئيسمآبانه همه تن فرياد شدن... شش سالي پشت پا خوردن از دشمنان خودينما... شش سالي پاي اصول فوتبال ايستادن و مصلحت را در مسلخ زمانه ذبح كردن... شش سالي پاي كار ماندن و پا به پاي لنگ اين فوتبال سنگ خوردن و با ميدانهاي تداركي لنگ و حريفاني لنگ و توپ و لباس لنگ ساختن و درد و بلاي اين فوتبال را به جان خريدن... شش سالي فوتبال حرفهاي را خط به خط و دهان به دهان ياد دادن و الفبايش را زبان به زبان هجي كردن... شش سالي ميدانها را كلاس درس كردن و كلاسها را به ميدانهاي عمل بردن... شش سالي شناسامه فوتبال ملي را در عرصه به عرصه ميدانها هويت بخشيدن و سجل احوالش را پيش چشم خيل حريفان پرمدعا مهر كرده و... و... و... 

 شش سال پيش وقتي اين غريبه پا به اين ديار گذاشت ما همچنان خود بوديم؛ خودي كه در دور و تسلسل باطل فوتبالمان با خود و خوديها دورهمي خوش بوديم... وقتي اين غريبه آمد از سر تنگنظري كمتر نگاهها به او راست بود، بيشتر چپ چپ ديدنش بود. اگر پيش رو به خندههاي سركاري رؤسا تأييدش بود در پس رو كم به پچپچ تكذيبش نبود! روزي كه اين غريبه آمد كسي فكر نميكرد شش ماه هم دوام بياورد... شش سال؟!

وقتي اين غريبه آمد ما كه فوتبال نديده نبوديم، ديده بوديم اما آنچه ديده بوديم ايني نبود كه او به ما نشان داد... اين او بود كه با حضورش به مدد دانش و تجربه و تدبيرش فوتبال ما را معتبر كرد... اين او بود كه گفت اگر فوتبال آن سوي آبها شنيدني است و به حسرت از دور ديدني من اين فوتبال را به ميدانهاي شما خواهم آورد. اين او بود كه يادمان داد ميتوان از چشمه جوشان جوانان اين سرزمين جرعه جرعه سيراب شد... اين او بود كه گفت بايد خود را باور كرد و بارور شد و اين او بود كه باورمان كرد كه قادريم با خط به خط انشايش باختن را به تكتك حريفان ديكته كنيم ووو....

شش سالي كه گذشت هفته به هفته و ماه به ماه و سال به سالش به رشد و باروري و بالندگي گذشت تا فوتبال ما در مكتب توانمند اين غريبه هموطن شده پوست بيندازد كه انداخت. تا اين فوتبال در بلنداي ميدانها به عزت و اعتبار و خجستگي برسد كه رسيد... اين كيروش نبود كه معجزه كرد، ما معجزه كرديم كه كيروش را باور كرديم. ما بوديم كه وقتي او پاي فوتبالمان ايستاد سخت پايش ايستاديم!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی