نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟
۰
دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۵۲
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

27 خرداد يا 17 ژوئن، سالروز ديدار ايران و پرتغال در جام جهاني 2006 بود. ديدار دوم ما در آن تورنمنت كه با مكزيك و آنگولا قبل و بعدش مسابقه داديم و به دومين شكست و حذف ما از گروه منتهي شد. در اين بازي 2 گل پرتغال را كريس‌ رونالدو و دكو زدند و اين مسابقه با لگد كعبي روي صورت فيگو در خاطره‌ها ماند! اما بازي با پرتغال اتفاقات ديگري هم داشت. در آن تورنمنت برانكو ايوانكوويچ، سرمربي ايران بود...

به احترام ايران

به گزارش خبرورزشی، مقايسه در ورزشهاي گروهي كار درستي نيست چون شرايط زمان و مكان و آدمها با هم فرق دارد. شما نميتوانيد تيم 98 را با تيم فعلي يا عابدزاده را با ديگري مقايسه كنيد. پس در اين ورزشها (بخوانيد كل كارهاي گروهي) ميآيند و عملكردها را در شرايط يكسان مقايسه ميكنند. يعني چه؟ يعني نميتواني بگويي دايي مربي بهتري است يا قلعهنويي اما ميتواني تيم هر دو را در يك تورنمنت ثابت مقايسه كني.

بسياري از افراد در يك شرايط نبودهاند اما خوشبختانه هم برانكو و هم كيروش، ايران را به جام جهاني برده و در اين تورنمنت روي نيمكت هدايت ما نشستهاند. از مقايسه جام جهاني آلمان و برزيل و يا حتي تيم فعلي ميشود به حقايقي رسيد.

***

شب قبل از بازي ايران و پرتغال در اردوي ايران غوغايي بود. دو باند قدرتمند حاكم بر تيم ملي درگيري را به اوج رسانده و سرانجام برانكو مثل هميشه تسليم قدرت برتر شد. قدرت «لژيونرها» يا همان كساني كه دايي بعد از بازگشت در مصاحبه معروفش گفت: «توي چشم من نگاه ميكردند و پاس نميدادند.» علي دايي در اين بازي براي دومين بار در كل 13 سال حضورش در تيم ملي (از خرداد1372 تا خرداد 1385) روي نيمكت نشست. بار اول در مقدماتي جام جهاني 98 برابر سوريه در تهران بود كه البته قبل از نيمه به زمين رفت.

در غياب دايي اما، گلمحمدي كاپيتان بود و در حمايت از دوستش بعد از تعويض حاضر نشد بازوبند را به مهدي مهدويكيا بدهد و ايران تنها تيمي شد كه در يك بازي جام جهاني بدون كاپيتان به آخر رقابتها رسيد. يادتان هست؟

لگد علي كريمي به ساك و كلمن را كه ديگر هيچكس فراموش نميكند!

***
محمد دادكان به شهادت خود و سايرين، همه كاره تيم برانكو در آن سالها بود. حتي در مقطعي بازي با اردن، مهرعليزاده (معاون رئيسجمهور و رئيس سازمان تربيت بدني وقت) هم به تركيب اصلي ورود كرد و خداداد فيكس شد! دادكان خود رفت آلمان و هاشميان را به تيم ملي آورد، همانطور كه شب پرواز رفت و نيكبخت را از يك جاي ديگر برداشت و به هواپيما رساند! در تمام آن سالها برانكو هرگز مشكلي با هيچكس نداشت، چرا كه به حرف همه گوش ميكرد! كم نيستند كساني كه معتقدند او كمترين دخالت و تأثير را در همه امور تيم ملي، حتي جزئيات، داشت. هر چه بود حرف ستارهها بود و مديران و بزرگان و اين حقايق آنقدر در تاريخ دور نيست كه فراموش شده باشد.

***

حالا تيم كيروش را نگاه كنيد؛

«گندهترين» اسامي به راحتي آب خوردن كنار رفتند و او وساطت بالاترين مقامات را هم نپذيرفت! كوچكترين دخالتي از رئيس و دبير فدراسيون نپذيرفته و آنقدر در كارهاي غيروظيفه خود هم دخالت كرده كه صداي همه را درآورده است! در حقيقت مصداق پشت بام شدهايم، همه آنها كه از عدم كاريزماي برانكو ميناليدند، حالا نالان از ديكتاتوري كيروش هستند؛ مرد پرتغالي كه كشورش 11 سال پيش در چنين روزي در جام جهاني ما را برد.

امروز ما يك تيم ملي يكدست داريم. بزرگانش روي نيمكت مينشينند و صدا از خطخوردهها در نميآيد. كيروش زماني امثال خسرو حيدري و آندو و خلعتبري و... را كنار گذاشت كه ستارههاي اسمي بودند ولي او فهميد رو به افول هستند. كاري كه از عهده تمام مربيان فعال و غيرفعال ايران و همه آنها كه به ايران آمدهاند، ساخته نبود!

و امروز....

اگر حتي كيروش 2 بار متوالي ايران را به جام جهاني نبرده بود باز بايد به خاطر همين دستاورد، «ريشهكن كردن بازيكن سالاري» و «دخالت همه در تيم ملي» او را بزرگ ميداشتيم. بماند كه در كنار كار درست، «نتيجه» هم گرفته...

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی