بادكنك فوتباليستهاي ايراني با سوءمديريت مديران كارنابلد باشگاهها و حمايت دلالهاي سودجو و فرصتطلب به بزرگترين حجم خود رسيده است تا جايي كه حتي براي بزرگترين باشگاههاي كشور تعيين تكليف ميكنند!
گذشته از مبالغ هنگفتي كه پاي برگه قرارداد بازيكنان اغلب بيكيفيت و فاقد كارايي داخلي و خارجي نوشته ميشود، اقدامات و اظهارنظرهاي غيرحرفهاي برخي دستاندركاران، شأن و جايگاه اين رشته پرطرفدار در ايران را زير سؤال برده است. اينكه شخصي مدعي شود فلان تيم را 20 روز به من بدهيد تا بسته و تحويلتان دهم چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ شما مدير هنرمند و توانمندي هستيد؟ حاشا و كلا كه سر سوزني تدبير در عملكرد شما و اكثر همفكران شما ديده شود. خريدن بازيكن با رقمهاي نجومي كار سختي نيست مخصوصاً كه واسطهها ميانه كار را گرفته باشند. اگر به هنر مديريت خود ميباليد بفرماييد چند بازيكن جوان و مستعد را تاكنون جذب تيم كرده و از محل اين استعداديابي تيزبينانهتان باشگاه و فوتبال ايران منتفع شدهاند؟
بخش غير قابل فهم ماجرا طاقچه بالا گذاشتن بازيكن براي باشگاه است. شرط و شروط عجيب بعضيها و چانهزنيهايي شبيه آنچه در مشاغل ديگر متداول است چهره اين روزهاي فوتبال را زشت كرده است. بازيكن در كشوري ديگر كار انتقالش به تيم اروپايي را تمام كرده اما واسطهاش هنوز با مديران باشگاه قبلي در حال مذاكره است! غلط بزرگ فوتبال ما كه اتفاقاً كيروش پرتغالي به درستي آن را شناخته و دورش خط قرمز كشيد همين بازيكنسالاري بود. او دست دلالها را از تيم ملي كوتاه كرد تا بهترينها فرصت عرض اندام پيدا كنند اما مديران باشگاهي هنوز درنيافتهاند كه باشگاه بسيار بزرگتر از هر بازيكني است. آنها به سادگي در بازي واسطهها افتاده و در جنگ زرگري ايجاد شده تن به عقد قراردادهايي ميدهند كه بعد از آغاز فصل معلوم ميشود توان اجرايي كردن آن را ندارند و بدهي جديد روي تمام معوقات پرداخت نشده باشگاه افزوده ميشود!
اين همه تجربه هم براي اصلاح روش آقايان كارساز نبوده است. انتقال خلعتبري از تيم اماراتي به پرسپوليس را هنوز از ياد نبردهايم. آن چند ميلياردي كه به ملحفه سياسي پيچيدند و دور ريختند در حالي كه با آن رقم ميشد چند تيم پايه قدرتمند ساخت تا از ميوهاش همين امروز بهترين استفاده را خود باشگاه پرسپوليس ببرد. بازيكنسازي اگر هدف تيمهاي ما باشد هرگز چنين روزهايي در فوتبالمان تكرار نخواهد شد. جاي باشگاههايي با آكادميهاي قدرتمند كه كارشان پشتوانهسازي براي تيم بزرگسالان باشد. در كشور ما خالي است. از همين امروز به جاي ناز كشيدن از بهاصطلاح معروفهاي فوتبال چشمهاي معتمد خود را راهي تيمهاي پايه كنيد. آنچه فوتبال ما نياز دارد در ساق پاي جواناني است كه تنها به يك فرصت كوچك نياز دارند. آنها را دريابيد.
