به گزارش خبرورزشی، شنبه مراسم ازدواجش را برگزار كرد، سهشنبه تست پزشكياش را پشت سر گذاشت و فردايش هم قراردادش با پاريسنژرمن را امضا كرد؛ اين داستان يك هفته پرتب و تاب براي دني آلوس، مدافع 34 ساله و برزيلي جديد باشگاه پاريسيهاست كه تا همين 10 روز پيش گفته ميشد از يوونتوس جدا ميشود تا به منچسترسيتي و مربي سابقش پپ گوارديولا بپيوندد. خودش خطاب به پاريسيها با توجه به هفته شلوغي كه داشته، ميگويد: «نترسيد! هنوز انرژي زيادي دارم.» آلوس در بدو ورودش به كمپ تمريني پاريسنژرمن گفتوگويي با روزنامه «اكيپ» داشته كه بخشي از آن را از نظر ميگذرانيد.

* پپ گوارديولا با شما صحبت كرد؟

ما با هم حرف زديم، بله. البته من بيشتر حرف زدم و دليل تصميمي كه گرفتم را برايش توضيح دادم.

* از دستتان عصباني نشد؟

(لبخند ميزند). نه. با همه چيزهايي كه كنار يكديگر تجربه كرده اين رابطه ما قلبي و بر پايه احترام است. همين احترام هم باعث ميشود خيلي مسائل به راحتي درك شوند. البته الان نميدانم او تصميمم را درك كرده يا نه. من نظراتي در مورد پاريس و نظراتي در مورد بازي در انگليس داشتم كه برايش توضيح دادم.

* خب آن دليلي كه باعث شد نظر شما به پاريس جلب شود چه چيزي بود؟

يك دليل نبود بلكه مجموعهاي از دلايل بود. اول به خاطر پروژه پاريسنژرمن است. ميخواهم روي اين موضوع تأكيد كنم چون به شخصه متوجه هستم تمام كارهايي كه پاريس تا به حال انجام داده ناشناخته باقي مانده است. به نظرم اين باشگاه خيلي به هدفش (فتح ليگ قهرمانان اروپا) نزديك است و تبديل به باشگاهي در سطح بينالمللي شده است. از اين مورد گذشته، دوستان زيادي هم در اين باشگاه دارم و تقريباً هر روز از شيوه كاريشان در اين باشگاه خبر داشتم. مورد ديگري كه من را به انتخاب اينجا وادار كرد راحتي همسرم بود. وقتي به يوونتوس رفتم به تنهايي تصميم گرفتم، بدون اينكه با نزديكانم مشورت كنم. شايد آنها كيفيت زندگياي كه انتظارش را ميكشيدند نداشتند ولي باز راهي كه رفتم را دنبال كردند. خب، همينها دلايلي براي اين انتخابم بود.

* چه موقع تصميم گرفتيد به پاريسنژرمن بياييد؟ تمام هفته و حتي در مراسم ازدواجتان، روز شنبه، هم به اين موضوع فكر ميكرديد؟

(زير خنده ميزند) بله، حتي آنجا هم داشتم به اين موضوع فكر ميكردم! داستان اين بود كه بايد خيلي زود تصميم ميگرفتم و از آنجا كه اينجور تصميمات بدون ريسك هم نيستند، خيلي از موارد را با يك بله و خير ساده حل و فصل كردم. بعد از مشورت كردن با همه ديگر بايد خودم تنهايي تصميمم را ميگرفتم. درست يك روز قبل از سفرم به پاريس تصميمم را نهايي كردم.

* چه آوردهاي ميتوانيد براي باشگاه داشته باشيد؟ ناصر الخليفي تأكيد زيادي روي كاراكتر شما داشت. همين است؟

بله، همين است. من بيشتر به اين معروف شدهام كه ميتوانم «جو مثبتي» به وجود بياورم. هميشه از يك چيز مطمئن هستم: چيزي كه تو در رختكن به وجود ميآوري ميتواني در زمين هم رقمش بزني.

* يعني اين ژن «برنده بودن» شما ميتواند به بقيه بازيكنان هم انتقال داده شود؟

اين موضوع را از طريق كار و تمرين منتقل ميكنم. وقتي مردم ميبينند چطور تمرين ميكنم پيامم را به خوبي ميگيرند. براي من فوتبال شغلي است مثل بقيه شغلها؛ شغلي مثل خبرنگاري يا هر شغلي كه مجبورتان ميكند ساعت 8 صبح سركار باشيد. اگر به شغلتان احترام بگذاريد، بايد حرفهاي باشيد! فوتبال بازي گروهي است و بايد الگويي براي بقيه باشيد كه خودشان را هميشه به سطح بالا برسانند.

* شكست 6 بر يك پاريسنژرمن مقابل بارسا در يك هشتم نهايي ليگ قهرمانان اروپا، شما را نترسانده است؟

بايد با اينجور حوادث كنار آمد. اين موارد اتفاقاً مورد نياز است. اين حوادث نبايد شما را دلسرد كند و از حركت باز دارد، بايد رو به جلو حركت كرد. خودم چنين چيزي را با تيم ملي برزيل در بازي مقابل آلمان تجربه كردهام. اين شكستها، وقايع لحظهاي هستند، بايد به گونهاي با آن كنار بياييد كه قويترتان كند.

* گفتيد پاريسنژرمن به هدفش كه همان فتح ليگ قهرمانان اروپاست نزديك شده. چطوري؟

چيزي كه تو را به موفقيت بيشتر نزديك ميكند، سازماندهي منظم است. اتفاقي كه در زمين ميافتد حاصل همين سازماندهي است. اميدوارم بتوانيم با هم يك گام اضافيتر را برداريم. من اين چالش را دوست دارم؛ اتفاقاً به همين خاطر بود كه به بارسلونا رفتم و حالا هم به اينجا آمدهام.

* شما يك سال بيشتر در يوونتوس نمانديد. در صحبت از شروع شما با اين باشگاه، كيليني گفت شما «قطعه عجيب تيم» بوديد. آيا با فوتبال ايتاليا سازگار بوديد؟

روزهاي اولي كه به آنجا رفته بودم سختيهاي زيادي داشتم چون آنها من را درك نميكردند؛ چه در زمين و چه خارج از زمين. زمان زيادي گذاشتيم تا بفهميم آنها چطور فكر ميكنند و من چطور فكر ميكنم. خب وقتي به يك نقطه اشتراك رسيديم، نتايج هم از راه رسيدند. من اين دستاورد را برايشان داشتم، به آنها نشان دادم داشتن جوي خوب در رختكن ميتواند كمك زيادي كند.

* يعني چيزي وجود داشت كه اذيتتان ميكرد؟

يك مثال برايتان ميزنم؛ در رختكن، كسي حق نداشت موسيقي بگذارد؛ من هم كه بدون موسيقي و حركات موزون ميميرم. من آن آدم ديوانه كه ميخواهد همه چيز را عوض كند، نيستم ولي هركس شيوه خودش را براي نشان دادن انرژي و انتقال آن به ديگري دارد. من خوبي تيم را ميخواستم ولي سوءظنهايي هم داشتم. كمكم بهتر شد و در نيمفصل دوم جو خوبي حاكم شد.

* قبل از يووه، شما از تيمي به اسم بارسلونا جدا شديد. چطور ميشود آدم تيم بارسا با مسي، نيمار، اينيستا و... را ترك كند؟

به هر حال نياز به اين بود نشان دهم قابليتهايم فقط بستگي به تيمي كه در آن بازي ميكنم، ندارد. اين موضوع در زماني كه باهيا و يا سويا را ترك كردم هم صادق بود.

* حس كرديد شما را دستكم گرفتهاند؟

بله. من به اين چالش نياز داشتم. فقط به خاطر اين 3 تا پسري كه جلو بازي ميكردند (MSN) و يا به خاطر خط هافبك خوبمان نبود كه بارسا قوي بود. نه، نه، ما تيم فوقالعادهاي بوديم، همگي بازيكنان فوقالعادهاي بوديم. من هم به تواناييهايم ايمان داشتم. در نهايت از بارسا جدا شدم. من از راحتي متنفرم. راحتي ميتواند تباهت كند. به همين خاطر توانستم مربياني با فلسفه متفاوت و البته مكانهاي ديگري را هم تجربه كنم.

* شما مشهور به «ديوانه بودن» هستيد. اين موضوع از كجا آمده؟ اصلاً درست است؟

نميدانم. زندگي به ديوانگي و به اوقاتي كه وادارات نكند از اصلت فاصله بگيري، دارد. من هيچ وقت دنبال اين نيستم كه به بقيه آسيبي برسانم.

* شما آدم مشهوري هستيد ولي ميگوييد شهرت «مزخرف» است. اين داستان متناقض نيست؟

مزخرف است چون مردم درباره خود واقعيات اشتباه ميكنند. اينطور نيست كه تو با شهرتت زندگي را بگذراني. به نظرم شهرت نبايد باعث اين شود كه تو اتفاقات معمولي و طبيعي را با همسر، بچهها و دوستانت رقم نزني. اگر اين اتفاق بيفتد بايد تاوان سنگيني بدهي.