كارشناساني همچون امير حاجرضايي، مسعود اقبالي، رضا شاهرودي، محمد پنجعلي و امثالهم همگي بر اين باور بودند كه ورود علي كريمي به دنياي مربيگري در اين برهه از دورانِ بعد از بازيگرياش شايد كمي زود بوده است. شايد اگر از تيمهاي پايه استارت مربيگرياش را ميزد بهتر بود. شايد اگر در يك تيم بزرگ دستيار يك مربي كارنامهدار ميشد و بعد به هدايت يك تيم ليگ برتري ميپرداخت، بهتر بود. شايد اگر در كنار دستش از چهرههاي نامدار مربيگري بهره ميبرد و لااقل حالا كه خودش تجربه مربيگري در اين سطح را نداشته از بودن كنار دست اين قبيل افراد بهره ميبرد، بهتر بود. شايد بهتر بود در باشگاهي كار مربيگرياش را شروع ميكرد كه اوضاع مالي بهتري داشت. شايد بهتر بود زماني نفت تهران را در دست ميگرفت كه آسيايي نبود و فقط در داخل مشغول بازي بود و...  دهها شايد و كاش ديگر را هم به اين موارد قبلي اضافه كنيد تا به نتيجه كلي اين نظرات پي ببريد. اگر همه نظرات را معدلگيري كنيم، ميبينيم كه كارشناسان اهل فن بيش از هر چيز براي علي كريمي نگران بودند تا تيم نفت. تيمي كه فصل 2018 بايد نماينده ايران در ليگ قهرمانان آسيا هم باشد. نگرانيشان از اين نظر هم بود كه علي كريمي با روحياتي كه دارد تاب برخي ناملايمات خواسته و ناخواسته در دل ليگ را ندارد. اينكه او را ميشناختند و حتي برخي از آنها با اين فوتباليست بزرگ زندگي كرده بودند. ميگفتند از روزي ميترسند كه زمين خوردن اين ستاره را ببينند. از اين ميهراسند كه علي كريمي نزد طرفدارانش كوچك شود و... همه اين نگرانيها البته به هيچ يك از شايدها و اگرها ختم نشد مگر جدايي زودهنگام اين ستاره از نفت تهران. پيشبيني كه بيشتر از هر پيشبيني ديگري در اين مدت درباره نفتي كه هدايتش برعهده علي كريمي سپرده شده بود در رسانهها به چشم ميخورد. علي كريمي نيامده رفت و حميد درخشان يكي از كاركشتههاي اين حرفه در زمينه جانشيني به جاي مربياني كه قيد مربيگري را ميزنند به نفت آمد. علي كريمي بزرگياش را فداي جاهطلبي نكرد. او كه از سبك فوتبالش هم ميتوان دريافت به خوبي بلد است يار مقابلش را دريبل بزند اين بار نخواست با غولي بزرگ روبهرو شود كه از دريبل زدنش ناتوان باشد و براي همين قيد بازي را زد و به خانهاش كنار دو پسر و تنها دخترش برگشت تا باز هم پست اينستاگرامي گذاشته و آينده فوتبالياش را انتظار بكشد!