1-گيتيپسند در حال بد بازي كردن است! گيتيپسند، در كار باختن و مغلوب شدن است! حريف تايلندي، چونبوري نام دارد! حريف تايلندي نميخواهد فينال را ببازد! گيتيپسند هم حوصلهاي براي پيروز شدن و قهرمان شدن نشان نميدهد! نه حوصلهاي! نه ارادهاي! نه سرعتي كه كافي باشد! نه تكنيكي كه ويژه بچههاي ايران باشد! فاقد انواع مهارتهاي فني در كار بازي با توپ! فاقد هر نوع هنر و خلاقيتي!

2- بازي تمام ميشود! تلويزيون تبريك ميگويد! فينال را به تايلنديها باختهايم، زيرنويس تلويزيون كه در كار پخش مستقيم بازي پاياني، به مرحله تقسيم جوايز رسيده است، حكايت از اين دارد كه موفقيتي شايان تبريك و شايسته تهنيت به دست آمده! قهرماني آسيا را واگذار كردهايم و اين باخت را مبارك ميدانيم! در سكوي افتخار، تيم خود را بر سكوي دوم ميبينيم، پايينتر از تايلنديها و به اين دليل با حس خودقهرمانبيني، شاهد تبريكگويي تلويزيون هستيم!

نميدانيم از كي، باختن هم پايكوبي دارد! نميفهميم از چه زماني باختن و قهرمان نشدن هم نوعي پيروزي و نوعي از قهرماني است! درك نميكنيم كه چرا بايد «دوغ و دوشاب» را يكي دانست و برابر فرض كرد!

براي فوتسال ايران باختن در آسيا، دردآور است! براي فوتسال ايران قهرمان نشدن در آسيا باخت بزرگ است!

جمله معترضه، خبر مكمل

3- شب همان روز – يكشنبه 8 مرداد كه تلويزيون، باختن و قهرمان نشدن فوتسال را به مردم شريف و ورزشدوست تبريك گفت- خبري آمد كه در دل خود حاوي و حاكي خبرها بود:

...تيم واليبال اميد ايران به اندونزي باخت و به جام جهاني راه نيافت، چراكه حذف شد! سريال باختهاي واليبال كامل شد و تكميل شد! واليبال با اين باخت،كارنامهاش را پر كرد، واليبال با اين باخت كار ناتمامش را تمام كرد! واليبال چوب با يك دست دو هندوانه بلكه سه هندوانه برداشتن را خورد!

4- چه شباهتهاي پرشماري دارد رفتار عليرضا منصوريان، به امير قلعهنويي! اين روزها منصوريان وارد يكي از همان گمراهههايي شده است كه قلعهنويي هنوز كه هنوز است، چوب ورود به آن را ميخورد.

كار امير، از آن روزي خراب شد كه وارد همه دعويها و دعواهايي شد كه به او مربوط نبود! به «او»ي مربي، ربط نداشت كه بر سر لباس و جنس توپ و... بين اين آقايان با آن آقايان چه اختلاف نظري، چرا و با چند درصد سود، وجود دارد! «امير» به اين دايره وارد شد و تمركز خود را از دست داد و رسيد به اينجا كه حالا رسيده است! روزهاي باختن! روزهاي بيقهرماني متمادي و پشت سر هم! روزهايي كه چهار سال است دوام دارد! منصوريان هم همين راه را ميرود! منصوريان هم قدم در همين راه كج و كوله گذارده است! اينكه او درست ميگويد يا نميگويد يك حرف است، اينكه بيان چنين حرفهايي در دايره كاري و در شمول مسئوليتهاي او – اوي مربي- ميگنجد يا نه، حرفي است ديگر!

منصوريان گويا سخنگوي آقاياني شده است كه سخني ندارند و او را به جلو هل ميدهند! منصوريان گويا عهدهدار اموري شده است كه حواس او را از مربيگري و كوچينگ تيمش كه سال سنگيني را پيش رو دارد، پرت ميكند!

منصوريان نبايد به اين حواسپرتي و حركت در تاريكي تن بدهد!