او در اينباره حقايقي را در روزنامه خبرورزشي عنوان كرد تا مشخص شود ظرف اين دو، سه سال با چه وضعيتي فوتبال بازي ميكرده و چرا تصميم گرفت كتفش را جراحي كند.

*مگر بعد از فصل بدون استراحت بدنسازيات را استارت نزدي تا با قدرت بدني بالا به دوره بدنسازي تيم بيايي؟

قصدم همين بود ولي ديدم هر كاري ميكنم، كتفم اجازه نميدهد راحت فوتبال بازي كنم. قبل از آن با كادر پزشكي و فني هم مشورت كردم و قرار شد با بدنسازي، خودم را برسانم ولي در بازي با نساجي باز هم همان اتفاقات قبل برايم تكرار شد.

* كدام اتفاقات؟! كتفت؟

بله باز هم كتفم دررفت.

* قبل از اينكه درباره جراحيات توضيح بدهي، بگو كه چرا كتفت درميرفت؟

اين موضوع به حدود 4 سال پيش برميگردد كه من در جريان بازي جوانان استقلال به شدت زمين خوردم و كتفم آسيب ديد. از آن زمان به بعد هرازگاهي كتفم از جا درميرفت و گرچه دردناك بود ولي خودم ياد گرفته بودم كه بلافاصله با دست آن را جا بيندازم. بعد كه به بزرگسالان آمدم، در تنه به تنه شدن با بازيكنان محكم ليگ برتري اين اتفاق بيشتر برايم تكرار شد و در نهايت طوري شد كه همين فصل قبل حدود 30 بار وسط بازي كتفم دررفت و خودم آن را جا انداختم.

* پس چرا كسي متوجه نميشد؟

چون دوربين روي من زوم نبود. شب قبل از بازي شهرآورد
 2-4 (زمان سرمربيگري پرويز مظلومي) هم در خواب كتفم دررفته بود (خنده). يكمرتبه با درد از خواب بيدار شدم و متوجه اين موضوع شدم كه كتفم جابهجا شده و دوباره خودم آن را جا انداختم.

* اما تو مقابل التعاون بازي كردي و يك گل زيبا هم زدي.

اتفاقاً در همان بازي هم دو بار كتفم دررفت. براي بازي مقابل تيم سعودي خيلي انگيزه داشتم اما وقتي كتفم درميرفت دستم مانند يك چيز اضافه از بدنم آويزان ميشد. دردآور بود ولي به عشق استقلال تحملش ميكردم.

* چرا زودتر جراحي نكردي؟ مثلاً فرداي پايان بازي با العين و تمام شدن فصل؟

چون فكر كردم ميشود با تقويت عضلات شانهاي كتف را نگه داشت ولي در بازي با نساجي مازندران كه اولين ديدار تداركاتيمان بود، باز هم دررفت و اين بار دردناكتر از قبل هم بود. اين شد كه با راهنمايي دكتر نوروزي جراحي كردم.

* الان و بعد از خروج اسمت از ليست از اين تصميم پشيمان نيستي؟ يا لااقل فكر نميكني اگر به جاي 13 تير، 13 خرداد اين كار را ميكردي، وضعيتت بهتر بود؟

اولاً كه من فكر نميكردم اين فصل مرا از ليست زير 23 سال بيرون بگذارند ولي متأسفانه اينگونه نشد. از طرفي هم بايد اين كار را ميكردم و يك بار براي هميشه بهتر شد چون با آن وضعيت بازي كردن كيفيت فنيام را هم پايين ميآورد. همزمان بايد هم به فوتبال فكر ميكردم هم به كتفم هم به بازيكني كه از روبهرو به سمتم ميآمد و خلاصه كه بهتر شد.

* قبل از اين هم جراحي كرده بودي؟

هرگز. براي اولين بار بيهوشم كردند.

* تيغ هم به بدنت زدند يا جراحي از بيرون بود؟

خير! فقط سه نقطه را سوراخ كردند تا دستگاه را به داخل بفرستند. دو تا جلوي كتف و يكي پشت. الان هم دويدنم را آغاز كردهام و فكر كنم تا اواسط شهريور راحت بتوانم تمريناتم را از سر بگيرم.

* با تيم تمرين خواهي كرد؟

بستگي به نظر كادر فني استقلال دارد.

* در اين مدت كه هر روز اسمت را بين خط خوردههاي ليست استقلال ميديدي، چه حالي داشتي؟

خب ناراحتكننده بود. من به خاطر استقلال جراحي كرده بودم و ميخواستم با بدني سالم در خدمت تيمم باشم. من با همين دست سال قبل 6 گل براي استقلال در جام حذفي (يك گل)، ليگ قهرمانان آسيا (يك گل) و ليگ برتر (4 گل با احتساب گلي كه مقابل گسترش فولاد به ثمر رسيد ولي سازمان ليگ آن را به نام مدافع حريف گل به خودي ثبت كرد) زدم. بهترين گلزن ما كاوه با 7 گل بود و من 3 گل كمتر از او زده بودم. تازه پست من فوروارد نوك نيست. در سه بازي هم 3 بازيكن حريف را اخراج كردم. دو بار در ليگ برابر صبا و گسترش فولاد و يك بار هم در ديدار با العين، حريف را 10 نفره كردم. اينكه دائم ميگفتند اسم من از ليست بيرون ميرود، ناراحتم ميكرد. براي همين سكوت كرده بودم و با كسي حرف نميزدم.

* گفتي العين! ياد بازي 6 بر يك امارات افتادم. آن شب تو به زمين رفتي كه بعد از دو گل آنها، بازي را سر و سامان بدهي؟

من جاي علي قرباني به زمين رفتم. براي اينكه يكي بزنيم و بازي 2 – يك شود. ما با آن نتيجه هم بالا ميرفتيم ولي متأسفانه آن شب تلخ رقم خورد. آن شب بدترين اتفاق فوتبالي زندگي من و همه بچههاي تيم رقم خورد.

* عليرضا منصوريان چطور راضيات كرد كه از ليست بيرون گذاشته شوي؟

وقتي ديدم استقلال نياز دارد كه يك نفر را از ليستش بيرون بگذارد، تصميم گرفتم اين كمك را به تيمم بكنم. من از 8 سال پيش عضو تيمهاي پايهاش بودم و خودم را جزو خانواده استقلال ميدانم. اگر من به استقلال كمك نكنم چه كسي اين كار را بكند؟

* روزي كه براي فسخ موقت قرارداد رفتي با تو دوساله هم تمديد كردند؟!

 بله! نيمي از صورتم خنده بود و نيمي حس گريه داشت.

* فكر ميكني به سرنوشت چشمي دچار شوي و يك سال بيرون بماني؟

اميدوارم اين اتفاق نيفتد. ميخواهم هرچه زودتر برگردم و بازي كنم. تا خدا چه بخواهد.

* سال قبل از جام جهاني بدشانسي آوردي؟

من زماني كه به اردوي تيم ملي دعوت شدم (فصل پانزدهم) اين مشكل را داشتم و وقتي موضوع را با كادر تيم ملي در ميان گذاشتم، توصيه كردند كه زودتر اين مشكلم را برطرف كنم ولي خودم كمي دير اقدام كردم.

* بگذريم! چرا استقلال اينقدر ليگ را بد آغاز ميكند؟

ما سال قبل هم ليگ را بد شروع كرديم ولي در ادامه نايبقهرمان شديم. كمي زمان لازم است تا به هماهنگي برسيم.

* اما پرسپوليس هم مثل شما فرصت داشت؟

آنها 3، 4 سال است با هم هستند و در حد سه، چهار بازيكن تغييرات داشتند ولي ما در اين دو سال كلي بازيكن عوض كرديم و براي همين تا تيم به هماهنگي لازم برسد، زمان ميبرد.

* در نبودت مهدي قائدي جاي خالي تو را پر ميكند؟

حضور چنين بازيكناني براي هر تيمي نعمت است.

* ورود او به استقلال برايت زنگ خطر نبود؟

اگر اهل رقابت نبودم تا الان در استقلال دوام نميآوردم. من زمان امير قلعهنويي در حالي به تركيب اصلي راه يافتم كه تيم پر بود از بازيكنان نامي و بزرگ. اگر قائدي براي من زنگ خطر باشد كه من فوتباليست نيستم. او يك رقيب است و من هم برايش آرزوي موفقيت ميكنم. اتفاقاً بودن اين قبيل بازيكنان انگيزه مرا بيشتر ميكند.

* توصيهاي به او نداري؟

او تكنيكي است و فوتبال را خوب بازي ميكند اما چيزي كه براي قائدي خطرناك است، اين است كه بخواهد با اين بدن به فوتبال ادامه دهد. او بايد بدنش را تقويت كند و بداند در ليگ برتر بازيكناني مانند او زود كيفيت خود را از دست ميدهند.

* منصوريان در اين مدت جوياي احوالت بود؟

او از ارمنستان با من در ارتباط بود. خرمگاه هم همينطور.

* همان روزي كه قراردادت را فسخ كردي، به تمرين رفتي و دقايقي با منصوريان تنها قدم زدي. به تو چه گفت؟

ميگفت ناراحت نباش و زود برميگردي و از اين حرفها.

* كدام تيمها را مدعي قهرماني ميداني؟

پرسپوليس و استقلال از تهران و هر دو نماينده اصفهان. باقي تيمها در حد قهرماني نيستند.

* از يارگيري تيمت راضي بودي؟

بله. فكر ميكنم بازيكنان خوبي به تيم اضافه شدند. البته من هم دوست دارم هرچه زودتر به تمرينات برسم و كنار آقامجتبي و ساير بزرگان تيم تمرين كنم.

* ظاهراً با مهدي رحمتي خيلي جور هستي؟

ما در طول فصل در اردوها هماتاق بوديم.

* از نظر اخلاقي به هم شبيه هستيد؟

خيلي. يك بچه مسلمان تمامعيار كه حسابي هم مذهبي است.

* براي بازگشتت به ميادين نذر كردهاي؟

نذر من، پدر و مادرم هستند. همين الان هم هردويشان را فرستادم مشهد. دوست دارم خدمتشان را بكنم و اين براي من از هر چيزي مهمتر است. نذر كردم زودتر به فوتبال برگردم و آنها را خوشحال كنم. انشاءا... نيمفصل دوم برميگردم و در شهرآورد برگشت تيم را همراهي ميكنم ولي اين بار يك محسن كريمي متفاوت را خواهيد ديد. محسن كريمي 100 درصد آماده و سرحال. به محض اينكه بتوانم با قدرت تمرين كنم، استارت ميزنم. تنها چيزي كه مرا خسته نميكند، تلاش و تمرين است.