1- گويا بويي نبردهايم از ادب و احترام! به گوشمان نخورده واژههايي در باب بزرگي و كوچكي! در رعايت حق بچه محلي! در پاسداشت همبازي بودن و در غرور افتخار به كسب افتخارات ملي!
وارد دايره قضاوت نميشوم! ميل به شكافتن اصل ماجرا- كه به هيچ روي اصالتي براي آن قائل نبايد شد- ندارم كه فاقد هر نوع اصالتي است!
ورزش را برآيندي از رفتارهاي اجتماعي دانستهاند! فوتبال را برشي كوچك اما پررنگ و لعاب از «كيك جامعه» ميدانند!
آنچه در فوتبال ميگذرد، جريان سيالي است از روندي كه در برخوردهاي فردي و جمعي جامعه هم جاري است و هم ساري!
بداخلاقي، سكه روز است! دژ رفتاري، سكهاي است كه خريدار دارد! بياحترامي و بيتربيتي، همزاد دوقلوي پديدههاي جديد و نوپديد است!
انگار كه با دوستان مروت نبايد كرد!
انگار كه با دشمنان مدارا نبايد داشت!
انگار كه براي بزرگ شدن بايد ديگران را كوچك انگاشت و كوچك ديد!
انگار كه غده بدخيم خودكوچكبيني، مرهمي ندارد به جز مردمآزادي و خودبزرگبيني!
انگار كه فراموش كردهايم اين اصل را:
قومي كه فاقد اخلاق شد مردني است!
2- بازي رئال را ديديد؟ بازي بارسلونا را چطور؟ نظرتان درباره تيم زيدان چيست؟
درباره مربي تيم بارسلونا چه عقيدهاي داريد؟
در نگاه اول، ايشان را داراي وزن و جنم مربيگري در بارسا ديديد تا نديديد؟
بارسلون با اين مربي و بازيكنان تازهواردش - منهاي دني سوارس، جوان- قواره تيم بارسلونا را دارد يا ندارد؟
بارسلونا با اين مربي و اين نفرات، صاحب افكار جديد و شيوه حركتي مناسب (چيزي در قواره تيكيتاكا) خواهد شد يا نه؟
بازي را كه ديدم، يادم افتاد به فوتبال رشت، به تيم سپيدرود، به حقوق شهروندي! به ورزش شهروندي و به مديريت شهري!
وقتي بارسا، با يكي- دو تغيير اين ميشود، سپيدرود چه كار بايد بكند؟
سؤال آخر اين است: شهرداري رشت به امور «بلديه»اي، چقدر ميپردازد و به تيم سپيدرود چقدر؟
آب و جارو كردن كوي و برزن رشت چقدر لازم است و مرمت كردن به موقع و به جاي ورزشگاه شهيد عضدي چقدر اولويت دارد!