۰
چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۵
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

دوباره کلماتی به گوش می‌رسند که عمر مفیدشان سپری شده است! دوباره ادعاهای بی‌اساس و روی هوا در حال مطرح شدنند!

1- خیال میکردیم تاریخ مصرف دو تیره کردن مربیان به داخلی و خارجی گذشته است! خیال میکردیم نمونه برانکو و کارنامه کیروش قضاوتهایمان را تغییر داده و تصحیح کرده است! برانکو را در قامت یک مربی دلسوز و یک مربی دغدغهمند ایراندوست و ایرانی میدیدیم! کیروش را هم دلسوزتر و متعهدتر از کسان بسیاری مییافتیم! کیروش ایرانی!

مدتها بود که از واژگان توهمبرانگیز چشمآبی و موبور خبری نبود! مدتها بود که با مکث و فشار کلامی و بیانی از کلیدواژههای خارجی و اجنبی و غریبهپرستی و اجنبیدوستی استفاده ابزاری نمیشد.

خیال میکردیم دوره به کارگیری این ادبیات تمام شده! خیال میکردیم دوره احترام به علم، احترام به دانش و دوره دانش جویی حتی از دوردستها و حتی در دورترین دوردستها آغاز شده است! دوره طلبگی، دوره طلب کردن، دوره مطالبه ولی خود غلط بود آنچه میپنداشتیم!

دوباره برگشت به عقب شروع شد! دوباره کلمهها بوی خشونت گرفت! دوباره هر که با ما نیست بر ما شد و دشمن ما شد! سیاست دشمنتراشی یک بار دیگر مثل ماری که یک چندی افسرده بود جانی به خود گرفت! دوباره ما خودی شدیم و قرار گرفتیم روبهروی آنها، غیر خودیها!

عنقریب که یک قدم بلند دیگر هم به عقب برمیداریم! به زودی زود از عبارتهای توهینآمیز خارجیپسندی و از فحش و دشنامهای دیگری چون ایرانیستیز و دشمنی مربیان ایرانی استفاده میکنیم! هدف یک چیز است.

برگشت به عقب!

2- از صحنه به در کردن درستاندیشی، منزوی کردن و خانهنشین کردن علمباوران و پیشرفتخواهان!

داریم به عقب برمیگردیم! به جای پیشرفت، عزم پسرفت داریم! برای آنکه کممایگی و بیمایگی فکری خود را درمان کنیم به انکار هر چه فکر است و هر چه ریشه در مایههای فکر و اندیشه دارد پرداختهایم! با واپسگرایی روبهروی نواندیشی و اندیشههای «دم به دم نوشونده» قرار گرفتهایم! جنگ کهنه و نو!

زهی کوشش عبث! زهی تلاش بیثمر! که راه درست بسته میشود اما بسته نمیماند! که «خاشاک» بدسلیقگی و «خس»های کهنهاندیشی پوسیدهتر از آنند که دوامی آورند! راهکارهای نو و اندیشهورزیهای تازه کار خود را میکنند و راه خود را میروند! گیرم که اندکی دیرتر! گیرم که کمی کندتر!

بیسوادی محکوم به فناست، لعنت بر بیسوادی! بیسوادان مجبورند به آموختن ولو اگر نخواهند! ولو اگر سختشان باشد! حتی اگر ترجیح بدهند نیاموزند ولی معلم روزگار بهترین آموزگار است! هم برای آنها که چند صباحی نوبت آنهاست که تند میرانند و هم برای ما که به شمشیر جفا نشانه رفتهایم! به جرم ترقیخواهی!

تشکر از عادل

3- درباره چشمههایی از گوشههای مدیریت فوتبال حرفهای ناگفته شده و کم شنیدهشدهای در حال گفتن است!

حیرتزدهایم و حیران! که راست کدام حرف است و نادرست کدام عمل!

برای پی بردن به کنه ماجرا و برای درآوردن ریشه هر غلط و رسیدن به هر درستی باید پای حرف و سخن اهلش نشست!

باید گوش داد به گفتههای ناصر نوآموز، علیمحمد مرتضوی، داریوش مصطفوی، صفاییفراهانی و محمد دادکان!

که سینه- سینه حرف دارند و شرحه- شرحه اشتیاق!

باید پای سخن مردانی نشست که در هر موردی راهکار دارند و تجربیاتشان طلاست و جواهر!

باید گوش داد به قصههای واقعی مردانی که فوتبال را برای فوتبال میخواستند و پی حشمت و جاه نبودند! شرکت نساختند و شریک بالادستی نشدند! با همه چیز در طبق اخلاص!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی