مديريت اجرايي فوتبال و واگذاري آن به افرادي كه در دل يك سيستم غلط پديده آمدهاند ثابت ميكند راه را غلط رفتهايم.
سيستمهاي نظارتي شايد احاطه چنداني بر فوتبال ندارند، چون وضعيت اقتصادي و مشكلات معيشتي در جامعه آنقدر گرههاي كور ايجاد كرده كه دست و دل كمتر كسي به سمت و سوي فوتبال ميرود.
بليت فروشيها روي هواست و اين سيستم عجيب و غريب و واگذاري پر ابهام آن به يك شركت اما پايان كار نيست. ما در بسياري از زمينههاي كاري همين قدر بيوسواس بودهايم.
انتخاب هر شركتي براي توليد البسه تيمهاي ملي سرنخهاي تازهاي را به كارشناسان ميدهد و اينجا هم متوجه ميشويم وسواس نداشتهايم و مماشات كردهايم.
اين كارها باعث ميشود بعضيها از واژههاي ناشايست درباره فوتبال استفاده و اين ورزش را كثيف قلمداد كنند در حالي كه فوتبال تميزترين و پاكترين ورزش دنياست.
زيباترين اتفاق ورزشي و پر بينندهترين كه هيچ تنابندهاي نميتواند شگفتيهايش را انكار كند.
فوتبال كثيف نيست، اين ما هستيم كه با اشتباهات سهوي و تعمدي و به دليل شرايط اقتصادي و پولهاي رايج در اين ورزش، فوتبال را به اين حال و روز مياندازيم.