حالا همه ميگويند خدا ايرج را رحمت كند يا چقدر برايش زود بود يا اينكه خداي بيامرزتش...
سهم ما از دنياي روزنامهنگاري همين تسليتهاي آخر كار است. وقتي همه چيز تمام ميشود روزنامهها يا سايتهاي خبري مينويسند روزنامهنگار ورزشي درگذشت...
مگر وقتي حسين و جواد در كوههاي آلپ پر كشيدند سهمي بيش از اين داشتند؟ ناصر احمدپور و عباس عبدالملكي كه پرپر شدند چيزي بيش از اين برايشان اتفاق افتاد؟
زياد آه نكشيد. افسوس هم نخوريد. زودتر از حد تصور آن روز فراميرسد. آسياب به نوبت؛ سرنوشت ايرج براي ما همه تكرار خواهد شد. ما به يادش هستيم و خندههاي هميشگي در كنفرانسهاي خبري و زمينهاي تمرين را فراموش نميكنيم.
روزي در يكي از خبرهاي روزمره اين روزها، يك خط خبر براي خودمان درج ميكنند. فقط اميدواريم آنقدر مثل ايرج خندهرو بوده باشيم و خاطرات خوب بر جا گذاشته باشيم كه در آن يك خبر بنويسند خدا رحمتش كنه... اين خدا رحمتش كنه سهم ما از اين روزگار است.