به هیچ عنوان قصد دفاع از رحمتی را نداشته و ماجرای ایجاد شده را در حیطه کاری مدیران و مربیان استقلال میدانم ولی غرض از نوشتن این مطلب آن است که حقی، ناحق نشود. حرف زدن در مورد خندههای رحمتی بعد از پنالتی که منجر به گل دوم حریف شد، بسیار راحت است. حداقل قبح این کار بعد از برنامه ۹۰ ریخته شد ولی هرقدر عکسهای جمعه شب را بالا و پایین میکنم، عکسی از خندیدن کاپیتان نیمکتنشین استقلال پیدا نمیکنم. اتفاقاً مهدی به خاطر شرایط پدرش اصلاً روحیه نداشت و نیمکتنشینی هم مزید بر علت شده بود تا بیش از پیش ناراحت شود. حالا همه از خندههای رحمتی حرف میزنند ولی هیچ کس گریههای او برای پدرش قبل از شروع بازی را ندید. حتی کسی به صحبت کردن او با تلفن در بین دو نیمه برای کسب اطلاع از وضع پدرش و به اشکهایی که میریخت هم توجه آنچنانی نکرد چون دوست نداشت در آن وضع عکسش را بگیریم. او در زمین چمن راه میرفت و بلند بلند حرف میزد تا از پدر بیمارش در تهران خبر بگیرد. آخر بازی هم مجتبی جباری را بغل کرده و در چهرهاش اثری از خندیدن دیده نمیشد.
این بازیکن شاید مشکلات بسیاری با کادر فنی و مدیران داشته باشد که از حوصله بحث خارج است ولی آن شب در جم کسی اشکهایش را ندید و همه پیگیر دلیل نیمکتنشینیاش بودند.