دستگاه ورزش ما كه اين همه با دنيا مراوده دارد، ببيند كجاي دنيا در يك مجموعهاي مثل استقلال اين همه آدم همهكاره و هيچكاره وجود دارد. آدمهايي كه به طور قطع و يقين شرح وظايف خود را نميدانند و مثل هوادارهاي ترقهانداز احساسي با مسائل برخورد ميكنند، فرض بفرماييد كه بخواهند در باره گزينش يك نيرويي كه بتواند در كادر فني به كمك تيم بيايد، تصميمگيري شود. چه كساني صلاحيت اين كار را دارند و اين تبحر را از كجا و چگونه به دست آوردهاند. باور كنيم باشگاهداري يك كار تفنني نيست، در همه جاي دنيا فوتبال يك صنعت پولساز و پولآور است، با اين سياستهاي دوستيابي و با توصيه دايي و عموزاده آدم انتخاب نميكنند.
ما براي اين كارهاي مهم و تأثيرگذار بر جامعه نياز به داشتن آدمهاي حرفهاي داريم. آدمهايي كه كارشان همين كار باشد و در اين فضا رشد كرده باشند، بپذيريم كه با آدمهاي صفر كيلومتر به شكل خودجوش نميتوانيم يك مدير حرفهاي و كاربلد خلق كنيم، متأسفانه طي سالهاي گذشته وقت و انرژي را صرف آدمهاي سوخته و ناشي كردهايم، اميدواريم تصميمگيرندگان ورزش مملكت چشم خود را هم بگذارند و اين همه ذهن خود را مصروف ژندارها نكنند و به خاطر اين هواداران كارشناسانه تصميم بگيرند و چهار تا آدم اينكاره پيدا كنند.