۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

هریستو استویچکوف اسطوره بلغارستانی‌ها در آستانه دیدار تیم ملی کشورش برابر فرانسه از خاطره برد تاریخی برابر خروس‌ها می‌گوید.

استویچکوف: فرانسه را بردیم و با روماریو جشن گرفتیم

به گزارش خبرورزشی، فرانسه امروز در شرايطي به صوفيه ميرود تا با بلغارستان در مرحله انتخابي جام جهاني ديدار كند كه ميداند شكست در اين بازي ممكن است رؤيايش براي صعود مستقيم به روسيه 2018 بر باد برود. آبيهاي اروپا البته چند نگراني هم دارند؛ شكستناپذيري بلغارستان در خانه و از آن مهمتر خاطره تلخي كه برايشان در سال 1993 رقم خورد؛ جايي كه با شكست برابر همين بلغارستان از رسيدن به جام جهاني 1994 بازماندند. البته آن زمان بلغارستان يكي از قدرتهاي اروپا بود و با رهبري هريستو استويچكوف، نسلي طلايي در فوتبال داشتند. به مناسبت همين بازي امروز، روزنامه «اكيپ» به سراغ استويچكوف رفته و با او گفتوگويي ترتيب داده كه از نظر ميگذرانيد.

* فوتبال بلغارستان اين روزها از فوتبالي كه اين تيم در ميانه دهه 90 ميلادي به نمايش ميگذاشت فاصله دارد، چرا؟

درست است كه اين روزها تيم ملي ما درخشان بازي نميكند ولي بالاخره كمي پيشرفت هم داشته. ما در حال حاضر بازيكنان سطح بالايي كه بلغارستان را به رقابتهاي بزرگ بفرستد در تركيب نداريم؛ اين هم به اين خاطر است كه نه تنها نتوانستهايم بازيكنانمان را به ليگهاي خارجي ترانسفر كنيم بلكه خارجيهاي زيادي را هم به ليگ بلغارستان وارد كردهايم. اين موضوع كار را بيش از پيش براي جوانان كه ميخواهند تجربه بازي در ليگ را به دست بياورند، دشوار كرده است. ضمن اينكه چند تا بازيكني هم كه به ليگهاي خارجي رفتهاند، در تيمهاي بزرگي مثل بارسا، والنسيا، پورتو يا هامبورگ (مثل نسل 93 بلغارستان) جايي ندارند. سال 1993 فرانسه بازيكنان خوبي داشت ولي ما از آنها بهتر بوديم چون همگي در ليگهاي خوب خارجي بازي ميكرديم. بعد از همان بازي بود كه فرانسويها خيلي از موارد را تغيير دادند و ترانسفر شدند؛ ديديه دشان و زيدان به يوونتوس رفتند و مثلاً جوركائف هم به اينترميلان رفت. به خاطر همان تصميمها بود كه فوتبال فرانسه رشد كرد.

* الان در شرايط فعلي مشكل فوتبال بلغارستان نبودن استعداد فوتبالي است يا مشكلات زير ساختي؟

فكر ميكنم بيشتر مشكلات زيرساختي باشد. اگر قرار باشد به بازيكنان جوان فرصت بازي در تيم اصلي را بدهيد، پس بايد ساز و كار را برايشان مهيا كنيد. به هر حال سطح ليگ ما سطح بالايي نيست و توان رقابت كردن در عرصههاي بينالمللي را ندارد. در همين تيم ملي در اين مرحله از رقابتها ما هلند را شكست دادهايم ولي همه ميدانند كه هلنديها روزهاي فاجعهباري را سپري ميكنند. پيروزيمان برابر سوئد هم در راستاي ناآمادگي رقيب به دست آمد. ما تيمي داريم كه ميتوان با آن در رقابتهاي مختلف بازي كرد ولي تيم جنگجو و رقابتي نداريم. اين دو با هم متفاوت است. اينكه تيمي بتواند خودش را در سطح بالا نگه دارد، يك چيز ديگر است. به هر حال خوشبين هستم چون بازيكنان خوبي در تيمهاي زير 17 و 20 سال بلغارستان مشغول بازي هستند.

* بازيكناني هست كه فرانسه در بازي امروز بايد مراقب آنها باشد؟

ايولين پوپوف كاپيتان ما كه در اسپارتاك مسكو بازي ميكند، يكي از آنهاست ولي در اين بازي غایب است. گئورگي ميلانوف ديگر بازيكني که در مسكو ولي در زسكا بازي ميكند هم بازيكن خوبي است. بقيه ديگر در لهستان، روماني و يا ليگ خودمان بازي ميكنند. اين موضوع واقعاً مشكلزاست چون زمان ما دوسوم تيم در باشگاههاي خوب خارجي بازي ميكردند. اين موضوع در مسابقات مهم تأثيرش را به خوبي نشان ميداد.

* شما در يك دوره سه ساله (2004 تا 2007) بعد از اينكه تجربه كوتاهي در عرصه مربيگري باشگاهي داشتيد، هدايت بلغارستان را به عهده گرفتيد. فكر ميكنيد دوباره روزي روي نيمكت مربيگري بنشينيد؟

وقتي در تيم ملي مربي بودم، چيزهاي منفي زيادي ديدم؛ داورها براي ما پنالتي نميگرفتند. يادم ميآيد آن زمان در خانه برابر سوئد و بعد برابر كرواسي شكست خورديم؛ بازيكن ما مقابل سوئد از زمين اخراج شد در حالي كه اصلاً خطايي كه كرد، كارت زرد دوم نداشت. ميدانيم كه بعضيها نميخواهند بلغارستان در بين تيمهاي بزرگ دنيا باشد. البته اين موارد نبودند كه رؤياي من براي مربيگري را از بين بردند؛ راستش را بخواهيد، برايم اهميتي ندارد هرچند كه اين موضوع ناعادلانه است. فعلاً در ميامي جايي كه با ديگر بازيكنان بزرگي از مكزيك، شيلي و ديگر كشورها مشغول فعاليت هستم، خوشحالم. فكر نكنم ديگر مربي شوم. من آدم حساسي هستم و برايم ديدن مسابقه از روي نيمكت كار سختي است. ميخواهم همه مسابقات را ببرم ولي نميتوانم خودم مستقيماً در بازي شركت كنم. مربيگري به درد من نميخورد. من با توپ يك هنرمند ميشوم. دوست دارم گل بزنم، بازيسازي كنم و مورد تشويق قرار بگيرم. اينكه بروم در رختكن و براي 20 تا بازيكن حرف بزنم با روحيه من سازگار نميشود، به همين خاطر است كه تصميم گرفتم قيد مربيگري را بزنم.

* فكر ميكنيد پيروزي 2 بر يك شما مقابل فرانسه، 17 نوامبر 1993، يك فاجعه براي فرانسويها بود؟

نه! (قيافهاش را درهم ميكشد) چرا فاجعه؟ فاجعه در فوتبال وجود ندارد. فاجعه يعني اينكه كسي بميرد يا دست آخر يعني بازيكني مصدوم شود و ديگر نتواند بازي كند. نميتوانيم اسم شكست را فاجعه بگذاريم. در ورزش كسي كه بهتر است، بهتر ميشود. آن روز ما كمي بهتر از فرانسه بوديم. حالا اگر ما در آن بازي شكست ميخورديم، خب من قيد رفتن به تعطيلات را ميزدم! به هر حال وقتي در جام جهاني 1994 عنوان چهارمي را به دست آورديم، ثابت كرديم نتايجي كه به دست آوردهايم اتفاقي نبوده و لياقتش را داشتهايم. فرانسه را حذف كرديم و به جام جهاني در آمريكا رفتيم تا نشان دهيم اين موضوع اتفاقي نبوده است. فراموش نكنيد ما بازي رفت آنها را 2 بر صفر برديم در حالي كه آن بازي بايد 4 بر صفر يا 5 بر صفر ميشد.

* حس نميكنيد در آن زمان فرانسه شما را دستكم گرفته بود؟

نميدانم. هرچه بود، يك اتفاق فوتبالي بود. همين.

*ساعتهاي بعد از آن پيروزي را به خاطر داريد چطور سپري كرديد؟

نميخواهم دروغ بگويم؛ واقعاً خوشحالي زيادي كرديم. به هتلمان برگشتيم و جشن پيروزي را با دوستم روماريو كه براي ديدن بازي آمده بود، برگزار كرديم. فردايش همه سوار هواپيما شدند و به باشگاههايشان برگشتند... ما شبي باورنكردني را سپري كرديم و آواز خوانديم چون از اينكه به جام جهاني رسيده بوديم، خوشحال بوديم. جشن ما البته 5 يا 6 ساعت بيشتر طول نكشيد. من احترام زيادي به فرانسه ميگذارم و هيچوقت توپ طلايي كه در پاريس در سال 1994 گرفتم را فراموش نميكنم.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی