۰
دوشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۷
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

تیم ملی از فرصتی که «فیفادی‌»های اخیر برایش پدید آورده، خوب استفاده می‌کند! دو بازی در یک هفته! دو تجربه میدانی، برابر دو سبک متفاوت فوتبال در کمتر از ۷ روز! میدان اول برای عیارسنجی تازه‌واردان که نتیجه‌ای پربار داشت! میدان دوم برای مقابله‌ای متفاوت‌تر، برابر تیمی که با توگو فرق‌هایی دارد آشکار!

۱- کیروش را مردی عاقبتاندیش یافتهایم! میدانیم و به حکم کارنامه و عملکردش قبول کردهایم که باری به هر جهت، کاری نمیکند! ذهن پیچیدهای دارد و برای هر مهمی، راهکاری که مناسب و درخور اصل موضوع باشد! بازی با توگو هم فرصتی شد برای ارزیابی مقاومت و استقامت تیم ایران، برابر تیمی از قاره آفریقا که فوتبال را به نحو خاصی فیزیکی و به شکلی که غیر معمول است، پرفشار بازی میکند! تیم ملی، اصول این نوع مقابله را تمرین کرد و مردان کمنیاور و پرطاقت خود را- و نه مردان فانتزیباز و تکنیکیهای پا به توپش را- شناسایی بهتری کرد!

۲- تیم ملی، خاطره بازی و باخت نابهنگام برابر بوسنی و هرزگووین را نباید به این زودی فراموش کرده باشد! برای تکرار نشدن آن حادثه که اصلاً حادثهای و اتفاقی رخ نداد، آقای کیروش نباید بیکار باشد و نیست! دیدار با روسها در شهر کازان، یکی از راهکارهای عملگرایانهای است که به تیم ملی کمک میکند راه مسابقه دادن با تیمهای «مکتب اسلاو» را تجربه کند و نکات لازم و مفیدی را، نه پای تخته سفید که در زمین بازی و زیر فشار حریف بیاموزد!

کیروش، در انتخاب حریفان تیم ملی هم خوشسلیقگی و خوشفکری را توأم کرده است! تیم ملی در این بازیها، چند هدف را نشانه گرفته است و چندین خواسته را مورد توجه قرار داده؛

یکی اینکه ثروت انسانیاش را به رخ کشیده! دیگر اینکه همه را به رقابت آن هم از نوع تمام و کمالش، فراخوانده و دعوت کرده! سوم نکتهای که کیروش در پی آن بود، کیفی کردن بازیهای باقی مانده در لیگ برتر است! میدان دادن به همه آنها که بهترند!

۳- کیروش نکته مهم دیگری را هم دنبال میکند! تیم ملی به مردان جنگنده و به بازیکنان رزمنده، نیازی دارد وافر؛ مثل نیاز ماهی به آب! کیروش راه را برای مردانی از این دست که پیروزیطلبند و برای برنده شدن، تن به هر خطری میدهند باز کرده است! کیروش برای جام جهانی، تیمی لازم دارد شجاع و نترس که مردانش یک به یک و نفر به نفر در راه بردن، سر خود را جلوی توپ بگذارند!

مردانی که انگار بار شیشه دارند و گویی آیینه به زانوی خود بستهاند، نه به درد تیم ملی میخورند و نه برای کارزار جام جهانی، مفید به فایده خواهند بود! تیم ملی ۱۱ بازیکن میخواهد که ۱۱ سرباز باشند! دریادل و سر نترس! بیباک و دونده! مردانی که بازی مردانهشان در لیگ برتر، زبانزد باشد! مردانی که چالشگری را به عالیترین صفت خود بدل کرده باشند! مردانی مرد! مردانی متعصب و فداکار که از آب و آتش هراسی ندارند!

در یک کلام، مردان تیم! فوتبال و هر رزم دیگری، مردانی میخواهد از این دست!

۴- تکلیفمان با تیم ملی و مردانش روشن است اما از کارگاه لیگ برتر، آهنگ خاصی به گوش نمیرسد! یعنی تیمهای برتر ما، مشغول به چهکارند؟ فرصتهای زمانی مطلوب را که در سایه تیم ملی به دست آوردهاند، میسوزانند یا صرف سازندگیشان میکنند؟!

حتی از استقلال پرغوغا و مرد مسیحاییاش آقای وینفرد شفر هم اثر خاصی و صدای متفاوتی بلند نمیشود!

استقلال درها را باز کرده ولی چشمها هنوز و همچنان بسته است! دیوارها بلند! قلعه حرفباران! قلعه سنگباران! حرفهایی از جنس سنگ! از جنس خودی و ناخودی! حرفهای «دوئیت»آور و نفاقساز!

بقیه تیمها نیز ترجیح میدهند «خر خود را» به همان روال پیشین برانند! حرف و حرف! بیعملی و بیعملی!

باید نگران بود! نگران سپاهان، نگران صنعت نفت آبادان و سپیدرود که گویی به دور افتادهاند و میچرخند! چرخشی در یک دور باطل!

حال سیاهجامگان هم خوب نیست، روحیه تیم ویسی خراب است و نفت تهران که نگو و نپرس!

از ذوبآهن خبری درز نمیکند! از گسترش فولاد هم! گویی حرفی ندارند! انگار زبانها را گربه خورده است! دو هفته تعطیلی برای پرسپولیس هم آواری داشت از خبرهای بهمنآسای مخرب! 

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی