۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

کلود ماکه‌له‌له هافبک دفاعی ارزشمند سابق رئال‌مادرید در گفت‌و‌گوی جدیدش با روزنامه مارکا درباره مباحث مختلفی صحبت کرده است.

ماکه‌له‌له: اصلاً خجالت نمی‌کشیدم از زیدان دریبل بخورم

به گزارش خبرورزشی، كلود ماكهلهله سابقه پوشيدن پيراهن تيمهاي برست، نانت، مارسي، سلتا، رئالمادريد، چلسي و پاريسنژرمن را در كارنامه ورزشياش دارد ولي در هيچ تيمي نتوانست به اندازه رئال افتخارآفريني كند. او در سال 2011 از دنياي فوتبال خداحافظي كرد و مربيگري را از دستياري آنچلوتي در پاريسنژرمن آغاز كرد. در سال 2014 به باستيا رفت و بعد از يك فصل در سمت مدير ورزشي موناكو (در سال 2016) مشغول به كار شد و حالا دستيار پل كلمنت در سوآنزي است.

ماكهلهله روز شنبه همراه با روي هاجسون، سرمربي سابق انگليس، در كنگره Aspire4Sports در شهر لندن شركت كرد و گفتوگوي مفصلي با خبرنگار روزنامه ماركا داشت كه در اينجا ميتوانيد گزيدهاي از آن را مطالعه كنيد.

* توصيهتان به جوانهايي كه ميخواهند فوتباليست شوند.

كليد موفقيت، صبوري است. الان مربيان زيادي هستند ولي كمتر كساني تعليمدهندهاند؛ افرادي كه صبوري را به جوانان بياموزند. در سنين جواني، صبور بودن سخت است. الان جوانان همه چيز را در همان لحظه ميخواهند.

* خودتان در جواني صبور بوديد؟

صبر داشتم و چشمانم كاملاً باز بودند. در 17 سالگي ميخواستم ياد بگيرم و به همه چيز، حركات و دريبلها دقت ميكردم. خوششانس بودم كه يك تعليمدهنده خوب در فرانسه داشتم كه توصيههاي خوبي ميكرد و من هم گوش ميدادم. بايد جوانان را تأديب كرد، نه اينكه فقط تاكتيك به آنها ياد داد.

* آنجا رازهاي بازي در اين پست را ياد گرفتيد؟

اين تعليمدهنده، فوتبال هم خوب بلد بود. حركات با توپ و بدون توپ را به ما ياد ميداد تا همه با هم بدويم. هر روز تمرين ميكرديم، بدون آنكه بدانيم در حال يادگيري چه چيزهايي هستيم. خيلي چيزها آموختم. بايد بلد باشي كه گوش كني و عطش يادگيري داشته باشي.

* از كدام بازيكن بيشتر از همه درس گرفتي؟

احتمالاً از مازينيو در سلتا. او به من ياد داد چطور حركت كنم و نكاتي تاكتيكي را آموخت. شيوههاي مختلفي براي بازي كردن هستند. يك شيوه، شيوه كانته است: او از دويدن دست نميكشد و در حين دويدن لبخند ميزند؛ او فوتباليست حيرتآوري است و يكي از بهترين بازيكنان مياني دنياست.

* از همتيميهايت در رئال، زيدان، رونالدو، فيگو، كارلوس و رائول هم چيزي ياد گرفتي؟

قطعاً. در زندگي نوابغي هستند كه مسائل را پيشبيني ميكنند؛ مثل كرويف در فوتبال. آنها بازيكناني از دنياي ديگر بودند. اين شانس را داشتم كه در كنارم كساني مثل زيدان و رونالدو را داشتم. در تمرينات فقط به آنها نگاه ميكردم تا ياد بگيرم چطور برتر از بقيه هستند. زيدان خيلي به من كمك كرد. اصلاً خجالت نميكشيدم مرا دريبل كند. چون دقت ميكردم و سعي ميكردم دستش را بخوانم. اينطور شد كه در كنار زيدان پيشرفت كردم. اگر در كنار بزرگان باشي، يادگيري از آنها ساده است. نه فقط براي فوتباليستها، حتي مربيان هم ياد ميگيرند.

* چه خاطراتي از سه فصل حضورت در مادريد داري؟

از سلتا به رئال رفتم. زيدان، كارلوس، رونالدو، فيگو، رائول و ايئرو آنجا بودند. تصور كنيد چه تيم بزرگي. ميداني كه بايد هميشه ببري تا اوضاع خوب باشد. بعد اهداف شخصي است كه زياد بودند. همه ستارهها همتيميها و دوستانم بودند. دلبوسكه خيلي خوب كارش را بلد بود.

* در تيم احترام زيادي برايت قائل بودند.

شخصيتم از آن مدل ليدرهاي داخل زمين است. كانته در چلسي مرا ياد خودم مياندازد. نقشش را ميداند و ميداند چطور بايد حركت كند و همتيميهايش چطور حركت ميكنند و در هر لحظه بايد چه كند. او ليدري ساكت است.

* راز موفقيتت در آن همه توپربايي چه بود؟

فقط يك نكته نبود. دو روز قبل از هر بازي، حريف را با همتيميهايمان آناليز ميكرديم و تصميم به مهار بازيكني كه ميتوانست تفاوتها را رقم بزند (ريوالدو، كلايورت و...) ميگرفتيم.

* شما زيدان، فيگو و رونالدو را داشتي.

بله. آنها اولين كساني بودند كه متوجه ميشدند من فضاهاي خالي را ميبندم و توپهاي خوبي به آنها ميرساندم. تمام سرمربيان دوست دارند بازيكني اينچنيني داشته باشند. يك بازيكن مياني كه هميشه به فكر تعادل تيم باشد. اين به كيفيتي نياز دارد كه همه فوتباليستها از آن بهرهمند نيستند.

* شباهتي ميان اين رئال با اين همه ستاره و رئال زمان شما هست؟

بله، كمي. الان هم مثل آن موقع است. يك ستاره روي نيمكت مينشيند و يكي ديگر به تركيب ميرود. اين تيم هم مثل ما عالي كار ميكند.

* چه خاطرهاي از مادريد در ذهنتان مانده؟

رئال بهترين باشگاه دنياست و هيچ جا مثل اينجا نيست. هرگز دلم نميخواست از رئال بروم. ديوانه نيستم. ولي شرايط سختي پيش آمد كه ديگر نتوانستم تحمل كنم و به چلسي رفتم ولي رئال كارهاي زيادي براي من كرد.

* و به چلسي رفتيد.

بله. خط مياني، روح تيم و ستون مهرههاي تيم است و سران چلسي اين را درك ميكردند. بايد براي تيم خيلي كوشيد و همه حركات را مديريت كرد. اصلاً ساده نيست بداني كه در هر لحظه چه بايد بكني تا از كيفيت بازي همتيمیهايت بهرهمند شوي.

* كار كردن به عنوان دستيار آنچلوتي در پي.اس.جي چطور بود؟

خيلي ساده. او هميشه آرام بود و از من ميپرسيد: «چطور بايد اين كار را كرد؟» به من نشان داد اول بايد خودت و تواناييهايت را بشناسي تا بتواني بازيكنانت را رهبري كني. فوتباليستهاي حرفهاي هرگز مشكل نيستند؛ آنهايي كه رقابت نميكنند، مشكلند. كارلو ميداند چطور بايد از بازيكنان رقابتي براي بهتر كردن سايرين بهره ببرد. خيلي از او درس گرفتم. در رختكن كدهاي زيادي است و بايد خيلي خوب ايدههايت را پياده كني كه كار آساني نيست. حتي اگر قبلاً فوتباليست باشي. اين بهترين ويژگي كارلتو است.

* نظرت در مورد مربيگري زيدان؟

اصلاً تعجب نكردم كه اینقدر عالي است. كليد موفقيت زيدان اين است كه خودش را در سطح بازيكنان ميبيند و آنها را درك ميكند. او ميتواند بگويد: «خب، من زيدان هستم.» ولي مديريت يك رختكن با بازيكنان بزرگ خيلي سخت است حتي اگر زيدان باشي. او عملكرد خيلي خوبي دارد چون فرد زيرك و هوشياري است.

* بهترين بازيكن ميانياي كه ديده اي؟

الان بازيكنان زيادي هستند ولي وقتي فوتبالم را شروع كرده بودم خيلي تحت تأثير اينيستا بودم. او خيلي كامل است. هر كاري ميكند: بازيكن مياني، بازي، حمله، هوشيار است. دكو هم همينطور است.

* مهار كردن كداميك براي ماكهلهله سختتر است، مسي يا كريس؟

هر دو. من مقابل هر دويشان قرار گرفتهام. ولي يك بازيكن به تنهايي نميتواند آنها را مهار كند. كار سختي است چون هر دويشان خيلي كاملند و از هر حيث خيلي خوبند.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی