اين پنهانكاريها ادامه دارد تا روزي كه طرف بي سروصدا ميرود و با هياهو برميگردد. در اين زمان، قراردادها بندبند سر از رسانهها درميآورد و تازه ميفهميم كه زير آن پنهانكاريها جنابان باشگاهدار چه دستهگلهايي به آب دادهاند و البته اين داستان تكراري همچنان ادامه داشته و ادامه خواهد داشت.
اينگونه است كه اين روزها از واكنش خارجيها بايد تعجب كنيم و از خود بپرسيم كه چه چيزي در قرار داد اينها درج شده است كه ميخواهند حتي تداركاتچي باشگاه را از بيرون وارد كنند و به ما اجازه ندهند كه به ميل و صلاحديد دلسوزان باشگاه كساني را كنار اين مربيان وارداتي بگذاريم.
شايد نوع قرارداد ما اين اجازه را به آنها ميدهد و شايد هم مسئولان باشگاه آب و روغنش را زياد ميكنند و به اين بهانهها ميخواهند اعمال نظر كنند.
قطعاً منافع كلي باشگاههاي ما در اين است كه از صرف اين هزينههای هنگفت بهرهاي ببرند و حداقل چند جوان مستعد را در كنار اين مربيان خارجي در مسير آموزش و كسب تجربه به كار گيرند.
اين خيلي عجيب است كه جناب مربي نيامده، نديده و نشناخته فرمايش میكنند كه فلاني باشد و فلاني نباشد، مگر اينكه هنوز نيامده، مخشان را در بين راه زده باشند!