به گزارش خبرورزشی در ايران علي دايي هميشه برادرش را به دعنوان كمك مربي به هر تيمي ميبرد. دايي به محمد اعتماد دارد و حاضر نيست نيمكت تيمش بدون برادرش باشد. محمد دايي چشم و گوش علي دايي است. اين حس دلپذير اعتماد باعث ميشود تا اين دو برادر بدون هم كار نكنند...
در گزينههاي خارجي يك نمونه دم دستي داريم. همين آقاي شفر كه از آلمان آمده، براي حضور پسرش در كادر فني استقلال اصرار كرد. او حالا ساشا را به ايران آورده تا به عنوان آناليزور به پدر خدمت كند. در حالي كه شفر ميداند فوتبال ايران صدها آناليزور آماده خدمت دارد كه اين فوتبال را هزار برابر ساشا شفر ميشناسند. از سوي ديگر ساشا اگر آناليزور قهار و كاربلدي است چرا در همان فوتبال آلمان يك تيم برايش پيدا نميشود؟
وينفرد شفر اما با اين مسائل كاري ندارد. او يك نفر را در استقلال ميخواهد تا همه كارهاش باشد و احتمالاً به جز ساشا، شفر به ديگران اعتماد ندارد. از روز اول هم كه سرمربي استقلال شد خيال همه را بابت حضور پسرش جمع كرد. پس همانطور كه ميبينيد سرمربيان دوست دارند افراد قابل اعتماد خودشان را به تيم بياورند.
شيوه ديگر هم اين است كه مربيان تيمهاي ليگ برتري پسران خود را وارد تيم ميكنند. قبلاً ناصر حجازي و علي پروين اين كار را انجام ميدادند. امروز نادر دستنشان و اكبر ميثاقيان ياد گرفتهاند هر تيمي كه ميگيرند به پسران خود ميدان بدهند.
ما اين كار مربيان را نه تأييد ميكنيم نه تكذيب؛ چراكه نميتوانيم خودمان را جاي آنها قرار بدهيم. فقط سؤال ما اين است كه اگر برادر دايي عالي است، اگر پسر شفر يك آناليزور درجه يك است، اگر پسران سرمربيان تيمهاي ليگ برتر بازيكنان خوبي هستند، چرا تيمهاي ديگر سراغ آنها نميروند؟ چرا حتماً بايد به واسطه پدر يا برادر، آنها را در تيمها ببينيم؟
جواب اين سؤال را البته در بالا دادهايم؛ مربيان به دنبال اعتماد و حس اطمينان هستند. شايد به همين دليل حتي شفر آلماني هم پسرش را به استقلال ميآورد!