ضمن اينكه در كشورهاي متمدن، فوتبال حتي يك پديده سرگرميساز است؛ مردم با فوتبال ساعتها مشغول ميشوند.
در كشور ما هم همه كارشناس فوتبال هستند و هر كسي اين ورزش را از ظن خود تحليل ميكند.
بر مردم حرجي نيست؛ آنها حق دارند درباره فوتبال حرف بزنند. خيلي وقتها از دل همين حرفهاي درگوشي مردمي و بحثهاي شهري نكتههاي بديع استخراج ميشود اما كارشناس بودن در همه زمينهها درد اصلي جامعه است.
نه تنها فوتبال كه در حوزههاي تخصصيتر هم اغلب شهروندان ما متخصص هستند. در حوزههاي سياسي و اجتماعي و اين روزها حتي فرهنگي، شاهد بحثهاي خياباني و محفلي هستيم. گويا ما مردم ميتوانيم درباره هر پديدهاي قضاوت كنيم.
اروپاييها يك مثال دارند كه سعي كن بيشتر سكوت كني تا حرفهاي پرت بزني اما ما در اينجا بيشتر حرافي ميكنيم؛ سكوت هم پيشكش، درباره هر اتفاقي نظر ميدهيم!
داستانسراييهاي ما در ماجراي پلاسكو هم يادتان ميآيد؟
ناگهان طي چند ساعت شديم كارشناس اطفای حريق!