۰
سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۸
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

امروز روز مربی است. به همه این عزیزان هم تبریک می‌گوییم اما پس از سال‌ها قلم زدن و بیهوده‌نویسی (!) در عرصه مطبوعات ورزشی به این نتیجه رسیده‌ام که بعضی مربیان ایرانی (فرقی هم نمی‌کند مشهور باشند یا گمنام!) فقط یک انتظار از خبرنگاران دارند؛ تعریف و تجید!

مربیان پرتوقع ایرانی از مورینیو یاد بگیرند!

یه گزارش خبرورزشی،کوچکترین نقدی ابتدا با گلایه همراه شده و سپس رفته رفته تبدیل به کینه، عداوت و دشمنی میشود. همکاران و همقطاران من به خوبی میتوانند به این موضوع گواهی بدهند. در همین راستا نقل قولی از «رابرت بیزلی» خبرنگار انگلیسی و دوست ژوزه مورینیو شنیدم که خواندن آن حداقل برای برخی مربیان ایرانی آن هم در «روز مربی» خالی از لطف نیست.

«داستان اینگونه شروع شد؛ در خانهام داشتم کارهایم را انجام میدادم که گوشیام زنگ خورد. یکی از منابع خبریام که سابق خوبی در دادن خبرهای جنجالی داشت، پشت خط بود. او با هیجان خاصی صحبت میکرد و اطلاعاتش میتوانست جنجالی درست و حسابی در فوتبال انگلیس برپا کند. ظاهراً باشگاه چلسی قرار ملاقاتی مخفیانه با اشلی کول ترتیب داده بود تا مقدمات انتقال او از هایبوری به استمفوردبریج را فراهم سازد. قرار ملاقات برای بعد از ظهر جمعه در یکی از هتلهای لندن گذاشته شده بود. پیتر کنیون، مدیر اجرایی چلسی قرار بود در آن ملاقات با اشلی کول و بارنات، مدیر برنامههایش دیدار کند. آن منبع مطلع به من گفته بود که کول مشتاق انتقال به چلسی است اما از مکان دقیق این ملاقات خبری نداشت و هر قدر هم که اصرار کردم، اظهار بیاطلاعی کرد. از بابت این خبر به شدت خوشحال شدم و با خودم گفتم با کمی کارآگاهبازی محل ملاقات را هم پیدا میکنم. ضمن آن که آن روز سهشنبه بود و هنوز برای پیدا کردن محل دیدار اشلی کول و مسئولان باشگاه چلسی وقت داشتم. بلافاصله خبر را به مایک دان، سردبیر بخش ورزشی روزنامه «نیوزآف د وُرلد» اطلاع دادم. مایک خوشحال شد و گفت میتوانیم روز یکشنبه جنجال بزرگی در انگلیس بهپا کنیم! چرا؟ چون اشلی با آرسنال قرارداد داشت و حق مذاکره با مسئولان چلسی را نداشت. متعاقباً هرگونه ملاقاتی بین چلسی و کول میتوانست با برخورد انضباطی از سوی لیگ برتر یا اتحادیه فوتبال انگلیس مواجه شود. همان روز با خودم فکر کردم به هتلهای مختلف شهر لندن زنگ بزنیم تا محل ملاقات را پیدا کنیم اما این هم امکانپذیر نبود. تصمیم گرفتیم قرار مصاحبهای با اشلی کول بگذاریم تا آخر هفته چاپ شود. این طوری حداقل مهمترین فرد حاضر در این قضیه را در روزنامه خودمان نمایان میکردیم و اگر چند روز بعد راهی چلسی میشد، این مصاحبه حسابی به چشم میآمد. آن زمان اشلی کول در مذاکراتش با آرسنال برای تمدید قرارداد به بنبست خورده بود چون به جای ۶۰ هزار پوندی که میخواست، باشگاهش پیشنهاد ۵۵ هزار پوندی حقوق هفتگی به او ارائه کرده بود. همین مسئله باعث شده بود هواداران آرسنال به او لقب کَشلی یعنی پولکی بدهند! قرار مصاحبه گذاشته شد، بدون آن که خیلی نیاز باشد برای مصاحبه مدافع چپ آرسنال را تحریک کنیم. میدانستیم در این قبیل موارد بازیکنان مصاحبهای با روزنامهها انجام میدهند تا باشگاه را برای برآورده کردن خواستهشان یا دادن اجازه جدایی تحت فشار قرار دهند. طبیعتاً وقتی ما نمیتوانستیم محل ملاقات مسئولان چلسی با اشلی کول را پیدا کنیم، این مصاحبه جنجالی و بحثبرانگیز آخر هفته ما را از رسانههای رقیب جلو میانداخت که همین طور هم شد! ما قرار جمعه را از دست دادیم ولی مصاحبهای آتشین آماده داشتیم. روز شنبه مرد تاجری اتفاقی با روزنامه ما تماس گرفت و خبر داد مسئولان چلسی یعنی پیتر کنیون و ژوزه مورینیو با اشلی کول و بارنت، مدیر برنامههایش در هتل رویال پارک لندن ملاقات کردهاند. طرف اطلاعات دقیق و نشانیهایی داد که مو لای درز آن نمیرفت. بلافاصله مایک یکی از خبرنگاران را به هتل رویال پارک فرستاد که از صحت و سقم ماجرا باخبر شود و از یکی از کارمندان هتل تأییدیه گرفت. بله، مورینیو و اشلی کول جمعه با هم ملاقات کرده بودند. همه چیز جفت و جور شده بود و حالا مدرک هم داشتیم. روز یکشنبه بخشی را که به مصاحبه اشلی کول اختصاص داده بودیم، حذف و به جای آن داستان ملاقات خصوصی و غیرقانونی کول و مورینیو را منتشر کردیم. بعد از چاپ این خبر در روزنامه ما، غوغایی در فوتبال انگلیس به پا شد، جنجالی که یک هفته به طول انجامید. گرچه بارنت، مدیر برنامههای اشلی کول و باشگاه چلسی هرگونه ملاقاتی را تکذیب کردند ولی بیفایده بود! یکشنبه بعد لیگ برتر انگلیس تحقیقات رسمی خود در مورد این موضوع را آغاز کرد. تحقیقاتی که به درازا کشید اما صدای متخلفان را کم کرد. باشگاه آرسنال و دیوید دین، نایبرئیس آن به شدت پیگیر ماجرا شدند. سرانجام چهارشنبه ۲۳ مارس ۲۰۰۵ چلسی، مورینیو و اشلی کول از سوی اتحادیه لیگ برتر انگلیس متهم شناخته شدند. باشگاه چلسی ۳۰۰ هزار پوند جریمه و با کسر ۳ امتیاز به صورت تعلیقی مواجه شد. ژوزه مورینیو ۲۰۰ هزار پوند و اشلی کول هم ۱۰۰ هزار پوند جریمه شدند اما شاید سنگینترین حکم بسته شدن پرونده خرید این مدافع ملیپوش برای باشگاه چلسی بود. چلسی و مورینیو برای خرید مدافع مورد علاقه خود ۱۹ ماه صبر کردند و کلی هم ضرر دادند و همه این اتفاقات زیر سر من بود! حالا مسئله این بود که این ماجرا چه تأثیری بر روابط من و ژوزه مورینیو میگذارد؟ او بیشترین تیترها را به من میداد و رابطه خوبی با هم داشتیم. مورینیو چه واکنشی نشان داد؟ او فوقالعاده بود. ژوزه اصلاً مرا مقصر نمیدانست. او خودش را سرزنش میکرد که به آن قرار ملاقات رفته بود. البته بعدتر برای من توضیح داد که دلیلش برای حضور در آن جلسه ملاقات این بوده تا خودش رودرروی اشلی کول بنشیند و ببیند آیا او واقعاً مشتاق حضور در چلسی است یا برای پول بیشتر به این تیم میآید؟ یا حتی بدتر از آن میخواهد از چلسی به عنوان یک گزینه استفاده کند تا قرارداد بهتری با آرسنال ببندد؟ ژوزه حتی از اینکه من توانستم چنین سر و صدایی به عنوان یک خبرنگار در فوتبال انگلیس ایجاد کنم، تحت تأثیر قرار گرفت و اذعان داشت که میتوانیم دوستان خوبی برای هم باشیم! باورتان نمیشود رابطه ما دو نفر از آن به بعد صمیمانهتر هم شد.»

***

نتیجهگیری اولیه؛ اگر مورینیو یک مربی ایرانی بود، از آن روزنامه و خبرنگار مورد نظر شکایت میکرد و کوتاه هم نمیآمد. آن خبرنگار هم برای همیشه از سوی جناب سرمربی دشمن خطاب میشد.

نتیجهگیری همینجوری؛ باشگاه چلسی اگر ایرانی بود، از اتهام وارده تبرئه میشد و اشلی کول ایرانی (!) هم به راحتی میتوانست در نیمفصل یا پایان فصل به باشگاه مورد نظرش منتقل شود.

نتیجهگیری نهایی؛ خوش به حال خبرنگاران ورزشی انگلیسی که ژوزه مورینیو و مربیانی از این دست دارند تا با خیال راحت به کار حرفهای خود بپردازند و غصه شکایت، دشمنتراشی، قطع ارتباط و... را هم نخورند!

 

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی