به گزارش خبرورزشی و به طور مثال در مدرسه فوتبال لاماسیا (اختصاصی بارسلونا) به بچهها طریقه درست غذا خوردن، مسواک زدن و حتی حرف زدن را آموزش میدهند. به آنان یاد میدهند که چگونه از درآمد خود استفاده کرده و حتی فعالیتهای اقتصادی انجام بدهند و مشاور خوب انتخاب کنند تا تصمیمات اشتباه آنان به حداقل برسد اما در ایران اینطور نیست. استعدادیابی به درستی انجام نمیشود و بازیکنان باری به هر جهت جلو میآیند و باشگاهی میشوند. حتی در باشگاهها هم به استعداد فرد توجه جدی نمیشود یا آنقدر توجه میشود که از اختیار خارج میشود! به همین مورد مهدی قائدی رجوع کنید. جوان بااستعدادی که مسئولان استقلال تا بوشهر سفر کردند و او را به تهران آوردند. پسری که به زندگی در تهران عادت نداشت ناگهان افتاد وسط شهرت، محبوبیت و... مهدی قائدی با چند تا دریبل ناگهان هواداران بسیاری را خواهان خود دید. تقاضای عکس و امضای یادگاری به همراه تیتر یک رسانهها شدن همه و همه دست به دست هم داد تا پسر مستعد جنوبی از خود بیخود شود. پیراهن استقلال را در رختکن به زمین بکوبد و...! شاید هر مربی ایرانی دیگری بود ماجرا را زیرسبیلی رد میکرد اما وینفرد شفر در مکتب فوتبال آلمان آموزش دیده بود. او کوتاه نیامد و حتی شنیدیم مهدی قائدی را به اتاق خودش راه نداد تا تنبیه شود. ظاهراً مهدی قائدی تنبیه شده است. او به تمرینات برگشته و فرصت بازی پیدا کرده ولی یکسری مشکلات کماکان باقی است. شاید این مطلب به مذاق مهدی قائدی خوش نیاید اما به خاطر یک استعداد ناب در فوتبال ایران باید بنویسیم. این که قائدی به توصیه یک همبازی مصاحبه نکند یا در میکسدزون از کنار خبرنگاران رد شود به خودی خود کافی نیست. مهدی قائدی باید بازنگری جدیای در ظاهر، رفتار و نوع زندگیاش داشته باشد. رفتن به آرایشگاه اسمی شمال شهر که بازیگران و فوتبالیستهای معروف به آن آمد و شد دارند به کار جوان بوشهری نمیآید. خیلی ساده بگوییم مهدی قائدی مشاور خوب میخواهد. کسی که به او بگوید بازگشت دوباره با صفحهای جدید در اینستاگرام کمکی به رشد فوتبالش نخواهد کرد. یکی که به قائدی یادآوری کند، مگر از اینستاگرام خداحافظی نکرده بودی؟ پس چرا برگشتی؟ یکی که داستان زندگی مجاهد خذیراوی را مو به مو و با دقت برای مهدی قائدی تعریف کند!
