۰
جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۱
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

نابغه فوتبال ایتالیا بازیکن باپرستیژی بود که هیچ‌گاه نامش در بین بزرگان فوتبال دنیا قرار نمی‌گرفت.

پیرلو؛ میکل آنژ فوتبال، فریبکار بزرگ

به گزارش خبرورزشی، آرشيتكت فقط يكي از لقبهاي اوست. آندرهآ پيرلو نابغه فوتبال ايتاليا و آرشيتكت جذاب تيم ملي اين كشور حالا از فوتبال خداحافظي كرده است. پروفسور و استاد هم ديگر لقبهاي آندرئا بودند اما دليل اختصاص دادن اين لقبهاي باپرستيژ به پيرلو و دليل قرار گرفتن نام او در ميان بزرگان فوتبال جهان چه بوده؟

«فكر ميكنم پس بازي ميكنم» اين عنوان كتاب زندگينامه پيرلوست. از اين مناسبتر نميشد اسمي انتخاب كرد. يك فوتباليست متفكر؛ او از آنچنان ديد فوقالعاده و درك بالايي از زمان و فضا داشت كه پپ گوارديولا و ژاوي را خواهان حضورش در بارسلونا كرده بودند و برزيليها آرزو ميكردند كه كاش او ميتوانست براي تيم ملي كشورشان بازي كند. نگاهش در پاسهايي كه ميداد يادآور جملهاي است از بوسكوف مربي سابق رم و سامپدوريا: «بهترين بازيكنان دنيا كساني هستند كه به جاي ردپاها، بزرگراهها را ميبينند.» كارلو آنچلوتي جور ديگري او را توصيف ميكند: «پيرلو در كسري از ثانيه چنان جايي را براي پاس دادن ميبيند كه خيلي از بازيكنان در تمام طول زندگيشان هم نميتوانند نظير آن را ببينند.» و البته اين كسري از ثانيه، نكته كليدي ماجرا بود. پاسهايش مدافعان حريف را شوكه و از جريان بازي خارج ميكرد. او هرگز سريعترين بازيكن ميدان نبود و البته اين موضوع هيچ اهميتي ندارد. پيرلو، مثل استادبزرگهاي شطرنج، هميشه سه، چهار حركت جلوتر از ديگران بود. او مثل توصيفي بود كه خورخه والدانو از زينالدين زيدان داشت: «كند فريبنده». نداشتن سرعت، راهي براي فريب بزرگ ديگران بود و او يك فريبكار بزرگ بود. همه چيز در مغز او خلاصه ميشود و آنجا بود كه يك ماشين فراري لوكس حضور داشت. با حركات هوشمندانهاش از چنگ يارگيرها فرار ميكرد، اكثر زمانها بيشترين بخش از زمين را نسبت به بازيكنان ديگر پوشش ميداد، نه با دوندگي زياد بلكه با هوش فراوان. همه ميدانستند تيمهاي پيرلو بر مبناي حركات او بازي ميكنند. بنابراين طراحي بازي براي آنها ساده بود. پيرلو را مهار كنيد و ميلان را زمينگير كنيد، يوونتوس را خنثي كنيد و تيم ملي ايتاليا را عاجز كنيد اما كمتر كسي موفق به انجام اين كار ميشد چون درست وقتي فكر ميكردند كه او را در اختيار دارند و مهار كردهاند، او ناگهان گم ميشد. گويي با جادوگري از زنجيرهايي كه دورش تنيده بودند رها ميشد و براي انجام تردستي بعدياش آماده ميشود. يك ضربه ايستگاهي، يكي از آن 28 ضربهاي كه در سري A ايتاليا تبديل به گل كرد (و در كنار سينيشا ميهايلوويچ ركورددار شد)، يك پاس چشم بسته براي فابيو گروسو، يك پاس تكضرب براي پيپو اينزاگي يا آلوارو موراتا، يك ضربه چيپ براي تحقير كردن فابين بارتز يا جو هارت. يك ايتاليايي ناب كه فوتبال ايتاليا گويي زيبايي و ابهت خود را در زيبايي و حركات او ميديد. صاحب سبك، داراي شكوه، مخترع و مبتكر، با طراح عالي و البته خالق صحنههاي بديع و هنري. او ميكل آنژي بود كه با پاهايش نقاشي ميكرد. كارگرداني كه تمام تخيلاتش را به روي صحنه ميآورد و حالا همه جا پستي كه او در آن بازي ميكرد را با عنوان «پست پيرلو» ميشناسند، او معياري است براي سنجش همه هافبكهاي خلاق دنيا.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی