در دنيايي كه ميگويند آزادي در آن موج ميزند و تمدن از تمام در و ديوارش ميبارد مگر سخت بود كه همان جا و همان لحظه در اين باره سخن گفت و پيرمردي كه رئيس فيفاست را رسوا كرد؟
اين رسوايي اخلاقي براي كسي كه همهكاره فيفا بود اگر در همان روز انجام ميشد كار را تمام ميكرد و بلاتر شايد در همان لحظه تاج و تخت خود را در فيفا از دست ميداد اما در دنيايي كه خود آنها ادعا ميكنند هيچ خط قرمزي وجود ندارد هم شاهد بنبستهايي هستيم.
آنجا هم قدرتها حرف اول را ميزنند. وقتي بلاتر بر مصدر قدرت بود، نه از خانم سولو صدايي بلند ميشد نه ديگران ميتوانستند درباره بلاتر حرف بزنند.
بلاتر مردي بود كه پرزيدنتهاي كشورهاي مهم دنيا آرزوي ملاقات با او را داشتند. به اين پيرمرد نحيف و در حال احتضار امروز نگاه نكنيد كه هوپ سولوي تقريباً پا به سن گذاشته اين چنين دربارهاش حرف زد و او را تحقير كرد.
روزگاري صد تا مثل سولو در تمدن اروپا جرأت نداشتند مقابل او حرف بزنند!