۰
سه‌شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۶
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

يادمه چند سالِ پيش وقتي خونه داييم مهمون بوديم، زلزله اومد. شب كه شد، پسرداييم از ترسش با كلاه‌كاسكت خوابيد تا از خطرِ پس‌لرزه‌ها در امون باشه!

 من كلاهكاسكت گيرم نيومد، ولي براي احتياط يه گواهينامه گذاشتم جيبم! صبح با جيغ و داد زنداييم از جام پريدم، فكر كردم زلزله اومده، سريع دست كردم تو جيبم تا گواهينامه رو نشونش بدم! اما هرچي گشتم خبري از زلزله نبود. اين جيغ براي پسرداييم بود كه تا صبح كلاه رو سرش بود و تنگي نفس گرفته بود! سريع برديمش بيمارستان. وقتي رسيديم اونجا، ديديم يه سري رو آوردن كه كلاهكاسكت تو سرشون گير كرده! بعدِ ديدنِ اين صحنه نفسِ هممون گرفته شد.

الان سالهاست كه از اون حادثه ميگذره و راهكارِ مسئولان براي مقاومسازي خونهها در برابرِ زلزله هنوز همون كلاهكاسكت و گواهينامهاس! باز جاي شكرش باقيه كه تو اين مدت، خونههاي بدونِ كلاه و گواهينامه رو منتقل نكردن پاركينگ!

پينوشت: به خاطر تنگي نفسِ هموطنان، امروز ورزشت ورزشي نيست. 

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی