1- ما میتوانیم خوب و هدفمند هم با توپ و هم بدون توپ بازی کنیم! ما میتوانیم توپ را و بازی را، به نحو دلخواه و در دایره خواستههای تاکتیکی خویش به حریفان دیکته کنیم! ما میتوانیم بدون آنکه گل بخوریم زننده گلهای سرنوشتساز باشیم!
نیمکت ایتالیا و جای خالی کیروش
2- حالا باید دنبال خواستههای دیگری بود! حالا باید به ایجاد ترکیبهای مرکب و مفصل دیگری روی آورد! برتریهای «تکی» و مزیتهای فردی ملیپوشان باید مبدل شوند به امتیازهای گروهی! باید بسازد زوجها و ترکیبهای همنوا را. باید مثلثی پدید آورد از همکاری نزدیک به هم سامان قدوس و اشکان دژاگه و علیرضا جهانبخش!
باید تدابیری در دایره حرکت تیمی به کار بست که وحید امیری و سامان قدوس و سردار آزمون نه به عنوان سه نفر که به مثابه یک بخش مهم از پیکره حرکتی تیم ملی در فاز حمله و نیز در آغاز عملیات دفاعی فاز دفاع دارای زبان واحد باشند! زبان واحد مهارتهای هندسی و مهارتهای تاکتیکی!
تیم ملی نیاز دارد تا اتفاق و نیز همبستگی و پیوستگی خود را در قلب دفاعش از یکسو، در کنارههای زمینش و در خط میانیاش از سوهای دیگر دوبرابر و چندبرابر کند!
حرف آخر اینکه نه اشتباه شد، حرف اول اینکه شخصیتهای «فردی» تیم ملی قوی است و شاخص است، باید در پی ایجاد شخصیت غنیتر و مؤثرتر گروهی، منطقهای و تیمی باشیم!
باید در کار ساختن و عینیت بخشیدن تیمی باشیم که به معنای درست کلمه تیم باشد! زحمت این مهم که پایانی برایش متصور نمیتوان بود بر عهده کارلوس کیروش است که جایش روی نیمکت ایتالیا هم خالی بود!
3- چرا مردم باور ندارند فدراسیون در مورد حل مشکل استقلال و پرسپولیس و نیز رفع دردسرهای تراکتورسازی راست میگوید؟ این بدبینی چرا ریشه دوانده، ریشهای سرطانوار، سرطانی از نوع بدخیم! ناباوری به راهکارهای ادعایی فدراسیون چرا این همه شدت دارد؟ چه باید کرد که اعتماد مردم جلب شود؟ چه نباید کرد تا چنین عدم اعتقادی همهگیر و همهجاگیر نشود؟ برای فرداروزی آیا فکری اندیشهاید؟ آقای تاج! جناب ساکت! سرمایه بزرگ شما، سرمایه بیهمتای شما، اعتبار شماست و اعتماد مردمی به شماست! سرمایه خود را نگه دارید! اعتبار شما حراج کردنی نیست! اعتماد به شما قابل تطاول و تاراجپذیر نیست!
با مردم باید راست گفت! به مردم باید درست گفت! آفتاب را نمیتوان زیر ابر پنهان کرد! مردم قدرت تجزیه و تحلیل دارند! مردم ادعاهای شائبهدار را نمیپذیرند و با «جوک» و لطیفهسازی از کنار سخنان ناصحیح و ناکامل عبور میکنند!
آقای تاج! جناب ساکت! رستگاری در صدق است! در بیان راست و درست گفتنیها! «راستان رستند» این عبارت را روزی صد بار باید گفت و نوشت: ... راستان رستند!
چه عیبی دارد، در همه موارد با مردم روراست باشیم و آنچه را صحیح است و صریح است بدون لکنت کلام بگوییم؟! بدون لکنت زبان و لالمونی گرفتن!
ترسی به دلمان راه یافته که وجودمان را میلرزاند! ترس از اینکه نفت آبادان پا بگذارد جای پای نفت تهران! بویش که میآید! و صدایش هم!
ملوان اقرار کرد!
4- نفت مسجدسلیمان از خوان برق شیراز گذشت! بادران بازی کلاً باخته را تماماً برد! نساجی دو قدم به صدر نزدیک شد، آن هم در روزی که خوب بازی نمیکرد! کار بزرگ از ملوان سر زد! بازی برده را باخت و اقرار کرد و گفت من اشتباه کردم! نایره جنگ و آتش نبرد میان بالانشینان بلند است!
