به گزارش خبرورزشی، اولي اشتيليكه سرمربي آلماني باشگاه تيانجين تداي چين، در بين سالهاي 1977 تا 1985، 338 بازي را با پيراهن رئالمادريد برگزار كرد و به 51 گل براي اين تيم رسيد. او يكي از محبوبترين بازيكنان رئال در آن دوره بود ولي شروع سختي را در باشگاه مادريدي داشت و مثل گرت بيل با مصدوميتهاي متعددي روبهرو ميشد. با مصدوميت مجدد بيل خيليها به ياد آن روزهاي اشتيليكه در پايتخت اسپانيا افتادند و به همين بهانه خبرنگار روزنامه آس گفتوگوي متفاوتي را با اين اسطوره آلماني ترتيب داده:

*فكر ميكنيد چرا هواداران رئال آنقدر دوستتان داشتند؟

چون ميديدند يك بازيكن خارجي به تيمشان آمده كه كاملاً با هويت تيم آشناست و ايدهآلهايشان را ميشناسد اما من شروع خوبي در رئال نداشتم. در همان ابتدا دائماً مصدوم ميشدم و همه ميگفتند كه من يك بازيكن كريستالي هستم. مثل اكثر آلمانيها 2 متري و بلوند نبودم و چشمان آبي نداشتم. همه آنچه به دست آوردم نتيجه تلاشهاي شخصيام بود و از اين بابت احساس غرور ميكنم.

*چرا آنقدر مصدوم ميشديد؟

شوك اول براي من زماني بود كه بعد از باخت در اولين بازي در سالامانكا، ميليانيچ را اخراج كردند. برايم فاجعهبار بود چون فكر ميكردم كه حضورم در مادريد به خاطر علاقه او به من بود. هماهنگي خوبي در رختكن با او داشتيم و اين شرايط، به شدت برايم استرسزا بود.

* و همين باعث مصدوميت عضلاني شما شد؟

نه. بعيد ميدانم. بعد از چند هفته از ناحيه عضله مصدوم شدم و دو ماهي از ميادين دور بودم و همان زمان اظهارنظرها شروع شد.

*قبل از پيوستن به رئال هم اين قدر مصدوم ميشديد؟

نه. براي همين شرايط برايم غيرقابل درك بود. در آن دوره تستهاي پزشكي متعددي را پشت سر گذاشتم و دو مسئله روشن شد: يكي اينكه در ناحيه كمر مشكلي داشتم كه مصدوميتهايم از آن ناشي ميشد و دوم ناموزوني ستون مهرههايم بود كه باعث شده بود يكي از پاهايم بلندتر از ديگري شود و اين هم روي من تأثير ميگذاشت. مشكل، ضعف عضلاتم نبود.

*چه كسي اين مشكل را تشخيص داد؟

بررسيهاي زيادي انجام شد. يكي از پزشكاني كه نزدش رفتم به من برنامههاي خاصي داد كه براي مدتي طولاني آن را اجرا كردم و به من كمك زيادي كرد ولي هميشه مشكلات عضلاني داشتم. از نظر آماري هيچ فصلي نبود كه در آن در پنج يا شش بازي ليگ غايب نبوده باشم.

*با ديدن شرايط فعلي بيل چه نظري داريد.

متأسفم. حيف است چون وقتي او از نظر فيزيكي 100درصد آماده باشد، ميتواند زوج ايدهآلي با كريستيانو شكل دهد. اين براي باشگاه هم حسرتآور است چون پول زيادي را براي بازيكني پرداختهاند كه نميتواند مداوم در زمين باشد.

*براي مشكل او راهكاري ميبينيد؟

هر بار فشارها بر روي بازيكن بيشتر ميشود. مشكلي كه من در تيمهاي باشگاهي ميبينم، اين است كه پزشكان نظرات ساير متخصصان را نميپذيرند. اگر در باشگاه بازيكن ارزشمندي باشد و در خانه راهكار بهبودش را نمييابيم، بايد جايي ديگر به دنبال بهترين متخصصان گشت. نبايد از اين كار شرمسار باشيم چون در نهايت بحث سرمايه و پول باشگاه مطرح است.

*كمي شبيه ماجراي شماست. نه؟

نميدانم در ماجراي من چه شد و چطور مرا به نزد پزشكان ديگري فرستادند ولي در اين دوره زمانه، نبايد مسائل را پنهان كرد. بعد از بازيمان با تاتنهام در جام يوفا، من با شرايط سخت ديگري از لحاظ سلامت روبهرو شدم. اصلاً انرژي و توان نداشتم و چند روزي رو به مرگ بودم.

*واقعاً؟

خوششانس بودم كه يك پزشك در همسايگي ما زندگي ميكرد و او بلافاصله تشخيص داد كه مشكلم ابتلا به ويروس مونو نوكلوئز عفوني است. آن دكتر از من خواست تا شش هفته تمام استراحت كنم. استراحت مطلق. دو هفته بعد در بازي برگشت مقابل تاتنهام برديم. حريف بعدي اينتر بود. در سنسيرو صفر-2 باختيم. بازي برگشت پيش رو بود و من همچنان در تخت مشغول استراحت مطلق بودم. سران باشگاه از من ميپرسيدند كه آيا آماده بازي كردن هستم يا نه و در نهايت تصميم گرفتم بازي كنم ولي باز هم آن انرژي هميشه را نداشتم. 3- صفر برديم و صعود كرديم ولي حالم بد بود.

*براي همين رئاليها اين قدر دوستتان دارند.

قديمها خيلي از ما از نظر فيزيكي ريسك ميكرديم. پيري هم يكي از بهترينها در اين زمينه بود. (ميخندد)

*پس بيل اين شهامت را كم دارد؟

نميدانم. روبن در رئال خيلي مصدوم ميشد ولي در بايرن بازيابي شد. او در بايرن بازيهاي به مراتب بيشتري را در مقايسه با زمان حضورش در رئال انجام داد. بايد به دنبال دليل اين موضوع بود.

*چه توصيهاي براي بيل داريد؟

بيشتر از بيل، براي سران باشگاه توصيهاي دارم. درها را باز كنند و بگذارند سه يا 4 پزشك مورد اعتماد او را ويزيت كنند و اگر نظر سه تا از اين 4 پزشك يكي بود، به توصيههاي آنها گوش كنند.