ما با طنز و شوخي مشكل نداريم؛ بحث ما آنجا داغ ميشود كه همه چيز در فوتبال كشور به سمت لودگي و هجو ميرود.
روزي كه در جام جهاني 98 با آلمان بازي داشتيم در هيچ جا نديديم كسي تيم ملي را مسخره كند. با اينكه تيم ملي ايران در قد و قوارههاي يك تيم بزرگ آسيايي هم نبود اما همان بازي را جدي گرفتيم.
تاريخ را كمي جابهجا كنيم و بياييم جلوتر؛ در بازي با آرژانتين همه با لودگي از باخت سنگين ايران مقابل ياران مسي سخن ميگفتند. فقط يك نفر كار را جدي گرفت.
متعاقباً شاگردان او در تيم ملي اهل لودگي نبودند؛ حاصل كار آن بازي تاريخي شد مقابل آرژانتين...
بعدها تيم ملي به مصاف چند تيم بزرگ ديگر هم رفت. وقتي با شيلي بازي كرديم خيليها ما را مسخره كردند. وقتي به ديدار سوئد و ياران زلاتان رفتيم باز هم همين لودگيها ادامه داشت؛ همچنان فقط يك نفر جدي بود؛ كارلوس كيروش.
طنز و شوخي و سرگرمي خوب است؛ فوتبال جايي است براي سرگرم شدن بيشتر اما در كارهاي جدي كه نياز به برنامهريزي دارد جاي شوخي نيست.
همين لودگيهاست كه در نهايت كار را به صفحه كافو ميكشاند. اين را فراموش نكنيد...