به گزارش خبرورزشی، هرچند در همه اين سالها زير بار اين انتقادات نرفته بود اما اتفاقات اخير موجب شد مقصودلو با وجود تأييد كانديداتورياش براي حضور دوباره در رياست فدراسيون، انصراف دهد. مقصودلو انصراف داد و حالا ميگويد اين كار را كرده تا راه براي كار كردن بقيه باز باشد: «با مسائلي كه بعضي خبرنگاران به راه انداختند مشكلاتي به وجود آمد كه ترجيح دادم در انتخابات نباشم.»
مقصود لو بعد از انتشار اين تصاوير، همه تقصيرها را متوجه خبرنگاران و عكاسان كرده بود و با اينكه انجمن ورزشينويسان در بيانيهاي ادعاهاي او را رد كرد ولي باز هم او حرف خودش را ميزند، بدون اينكه فدراسيون را مسئول بداند. عجيب است چرا مقصودلو بعد از اين اتفاقات به فكر انصراف و باز كردن راه براي حضور ديگران افتاده؟ هرچند به نظر ميرسد بعد از بلبشويي كه در اين رشته به راه افتاد، وزارت ورزش هم ديگر رغبتي براي حضور دوباره او در فدراسيون ندارد. حضور همسر، پسر و دختر مقصودلو در فدراسيون ديگر شايعه نيست ولي باز هم مقصودلو اصرار به تكذيب دارد: «فدراسيون خانوادگي به چه ميگويند؟ ميگويند همسر، دختر و پسرم در فدراسيون شاغل هستند ولي اينطور نيست. همسر من خانهدار بوده و هست. پسرم كارمند شهرداري است. يكي از دخترانم ماماست و ديگري كارمند تربيت بدني. يكي از بچههايم هم شغل آزاد دارد. با اين شرايط چطور ميگويند خانواده من فدراسيون را اداره ميكنند؟ نميدانم برداشت آنهايي كه ميگويند چيست؟» و معتقد است عشق رياست ندارد: «هدف و نيت من خدمت بود و بس. هرجا باشد فرقي ندارد. من جانباز هستم و برايم مهم نيست رئيس فدراسيون باشم يا نباشم. حالا هم كه نيستم اگر رئيس جديد كمك بخواهد دريغ نميكنم.» مقصودلو در حالي حضور اعضاي خانوادهاش در فدراسيون را رد ميكند كه اعظم مقصودلو در همين مسابقات آسيايي سرمربي تيم ملي بود. پيش از اين هم او به پسرش حكم مربيگري داد. او بيشتر از همه از دبير سابقش شاكي است: «هيچوقت پسر و دختر من در مسائل فدراسيون نقشي نداشتهاند. آنها زندگي خودشان را ميكنند. من هميشه خوستهام منشأ خير و بركت باشم. كبدي را هم از صفر به اينجا رساندهام تا ورزش ماندگاري شود. كسي كه پاي خانواده مرا وسط كشيده، خودش، همسرش و خواهر همسرش و... در فدراسيون كار ميكردند و ما هم مشكلي از اين بابت نداشتيم.»
مقصودلو براي حفظ آبرويش پيگير اين قضاياست: «من از مراجع قانوني پيگير همه اين حرفها و اتهامات هستم. ميخوهم حق به حقدار برسد.»
