درد دل مهاجری همان است که ماه قبل از زبان پرسپولیسیها میشنیدیم. حول و ولای کسر امتیاز به خاطر بدهیها به پروندهبازان و سوپریها و... که به اسم فوتبالیست با «دلارها» به باشگاههای ما قالب میشوند و دلال و دیگران پورسانت خود را میبرند و مصیبت و کسر امتیازش میماند برای مربی و هوادار و آبرویی که از ایران میرود. هنوز مهدی طارمی و خیریت یوروهای هدایتی یادمان نرفته و پروندههای دیگران در راه است. این وسط همه، همه چیز را گفتهاند اما دریغ از یک مثقال عمل! آن «مدیر»ی که خطا کرده مگر از مریخ آمده بود؟ یا الان برگشته؟ رضا مهاجری از بدهی چهار سال پیش پدیده مینالد و به حق میگوید من آن موقع اینجا نبودم اما دیگر گردنش را نمیچرخاند تا قیافه مقصر را درست پشت سرش (!) ببیند. هدایتی 200 هزار یورو برای گولتس داده و وسط راه گم شده، میلیاردی برای طارمی و ریزاسپور داده اما نرسیده و تمام آن کارمندان و مدیران آن روز، هنوز زنده هستند و حاضر!
اگر ماجرا به 50 سال پیش برمیگشت و مقصران مرده بودند، تنها باید عبرت میگرفتیم و درس اما وقتی همان مدیر مقصر هنوز روی همان صندلی است چه؟! چرا هیچکس سراغ او نمیرود و «حق» امثال مهاجری و پرسپولیسیها را طلب نمیکند؟ حالا آبرویی که از ایران رفته هیچ...
تا روزی که چنین مقصرانی در فوتبال و باشگاهها باشند، آش همین است و کاسه همان!