موردش را ديشب ديديم؛ در ديدار آلكمار و آژاكس، غول هلند. عليرضا جهانبخش، نقش اصلي داستان بود. او كه بعد از بازي، نياز نداشت سرش را پايين بيندازد و به رختكن برود. عليرضا، پسري احساسي است و طبيعتاً وقتي تيمش ميبازد، نميتواند سرش را بالا بگيرد ولي او ديشب براي ما برنده بود. نميدانيم اما شايد بهترين جمله براي تعريف اتفاقي كه شب گذشته رخ داد «لشكر يكنفره» بود. هر بار هر حملهاي كه آلكمار زد، عليرضا در آن نقش داشت. حتي تكگل تيمش را به ثمر رساند. او عامل اصلي پنالتي بود و خودش هم آن را زد. نفوذهاي چندين و چندباره عليرضا باعث شد تا مدافعان آژاكس كلافه شوند. هر بار آلكمار حمله ميكرد، همه ميگفتيم كار جهانبخش است و حدسمان درست بود. عليرضا بيشك ميتواند با اين كيفيت در جام جهاني يك از بهترينهاي تيم ملي باشد. جدا از بحثهاي فني، عليرضا يك انسان است. پسري با ويژگيهاي منحصر به فرد. هيچگاه خودش را جدا نميداند. او امروز با پسري كه همين چند سال قبل تازه نامش را شنيده بوديم، فرقي ندارد. همان اخلاق، همان رفتار و همان لبخندها. او تركيبي از زيبايي فوتبال را نشان ميدهد. ديشب او بار ديگر نشان داد چگونه در هلند از آبروي فوتبال ايران دفاع ميكند. براي او كه همواره به دلها مينشيند، آرزوي به مراتب بزرگتر از موفقيت در فوتبال ميكنيم. به اميد درخشش دوباره جهانبخش.
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
گاهي حتي در تيم شكستخورده، يكي آن بالا ايستاده. كسي كه براي ما بيشتر از اينكه شكستخورده باشد، شبيه به يك فاتح است.