۱-نمیدانیم عادل را چگونه باید داوری کنیم؟ یک بازی خورده که همه فرصت را برای آقای هدایتی فراهم کرد یا یک بازیساز که مجال داد توی تماشاگر و من قلم به دست، بفهمیم که در همه سالها، چه چیزهایی را فهم نمیکردیم و با چه نکات بارزی غریبه بودیم!
۹۰، دوباره این سؤال از سر حیرانی را مطرح کرد که: ...تو کجایی در این بحر تفکر، من کجایم!
به راستی که ما کجاییم؟ ما چگونه با فوتبال عشق میورزیم و عدهای محدود که از دیگرانند، چگونه؟ خرید و فروش عشق به فوتبال، ما چگونه به کمک تیم دلخواهمان میرویم، هارونهای زمانه، قارونهای زمانه و حاتم طاییهای زمانه چطور؟ در عشق ورزیدن که فاصله داریم! در مهر ورزیدن هم پرفاصلهایم! دو جنس متفاوت!
عجب «نودی» بود! چه تماشا داشت ۹۰ دوشنبهشب، ۲۷ آذرماه سال ۹۶. نمرهاش ۱۰۰ بود، نه ۱۰۰ که نمره ۹۰، اینبار ۱۰۰۰ بود!
نیت عادل، هرچه میخواست باشد، حرفهای مطرح شده، پردهدرانه بود و رازگشایانه! هدایتی، به طاهری نشان داد که چرا کبوتر با کبوتر و باز با باز، پرواز میکند! هدایتی، درسهای پیش پا افتادهای به موفقترین مدیر سالهای اخیر فوتبال ما داد!
این درس ابتدایی که بیگرو، هیچ شرطی مبند! بیگرو، هیچ کمکی را نپذیر! این درس که:
پل بستهای که بگذری از آبروی خویش!
چرا؟ چون دست طلب دراز کردهای!
و عاقبت این نوع طلب کردن، همانی است که در برنامه ۹۰ رخ میدهد:
... «بازنده- بازنده»! عادل کمال تیزهوشی خود را بروز داد! او حرفهای خودش را از زبان هزاران بیننده خود، بلکه هزاران هزار بیننده خود بیان میکند! عادل از هدایتی هم میپرسد که: ...چگونه؟
اصل کار، نساجی قائمشهر است
۲- مالک باشگاه نساجی قائمشهر، درباره جانشین مهدی پاشازاده به نحوه انتخاب مردی که از لیگ یک خواهد آمد، اشاراتی کرده است اما ایشان هیچ دلیلی برای جدایی ناگهانی مربی خود نیاورده است! تیمی که موفق بود، چرا مربی خود را تغییر میدهد؟
در افواه، حرفهایی پیرامون اختلاف نظر درباره یارگیری اول فصل شایع است ولی هر دو طرف با کنشی محترمانه، نه به رد این سخنان پرداختهاند، نه به تأیید آن!
در واقع کاری است که شده و باید به فکر نساجی بود و ۲۰ هزار هوادارش که این اواخر، به ۵، ۶ هزار تن تقلیل یافته! نساجی، جوری بازی میکرد که مطلوب تماشاگرانش نبود! باید دید، مالکان و مدیران موظف و وظیفهبگیران نساجی، چگونه به کمک چهارمین تیم پرتماشاگر ایران - بعد از پرسپولیس، استقلال و تراکتورسازی- خواهند رفت!
جدایی پاشازاده از نساجی، اتفاق خوبی نبود اما حالا که شده است، باید کاری کرد که نتیجه آن، پیشرفت جهشآسای نساجی باشد!
مازندران، باید در لیگ برتر فوتبال، یک تیم صاحب ادعا و قادر به رقابت با تیمهای درجه اول داشته باشد! تیم مورد نظر، در قامت نساجی، به بسیاری از خواستههایش نزدیک میشود! نساجی، نماینده خوبی برای فوتبال «مازنی» به شمار میآید!
خوش آمدید که دیر هم آمدید
۳- در روزی که شبش منجر شد به یکی از شلوغترین ۹۰ها، اتفاق خوب دیگری هم رخ داد:
...پیروزی خونهبهخونه برابر گسترش فولاد که حذف تیم تبریزی را در پی داشت! تیم جواد نکونام، برای آنکه راه مردان فیروز کریمی را کوتاه کند، سیاهجامگان را شکست داد! دو تیم از لیگ برتر!
خونهبهخونه چرا توانست؟ راز این توانایی تیم شهر بابل که حالا یکی از چهار تیم مرحله نیمهنهایی جام حذفی، منتظر شناختن حریف بعدی است، در چیست؟
مردم شهر بابل و برگزارکنندگان لیگ یک، اعتقادی راسخ دارند به اینکه نباید از تأثیر «جواد نکونام» غافل شد!
غلبه خونهبهخونه بر گسترش فولاد، میتواند دلیلی باشد بر شایستگیهای فنی و دانش جمعی از مربیان «نسل نو» که در حال آمدن و حضور پیدا کردن در عرصهای هستند که تا چند ماه پیش، خود از بازیکنان آن محسوب میشدند!
برای فوتبال ایران، روزهای بهتری را گمان میبریم و برای جواد نکونام و جوانانی چون او، که سرشارند از ذوق و شوق، برای پیاده کردن و به کار بستن دانش فنی و معلومات علمی و تجربی خویش، فقط یک حرف داریم:
...چه خوب که شما هستید! چه خوب که شما موفقید! چه خوب که شما میتوانید!
فوتبال ما، چشم امیدی از سر واقعبینی، به شما بسته است! شمایی که باید زود میآمدید! شمایی که چند صباحی دیر کردهاید! فوتبال ما، نیازی دارد به خون تازه که شمایید.
