حالا دوباره همين اتفاق تكرار شد اما اين بار براي سرخهاي پايتخت. تا بار ديگر اين واقعيت اثبات شود بيشترين رقابت بين آبي و قرمز نه در مستطيل سبز كه در حاشيه، سوءمديريت و خون به دل هوادار كردن است. شهرآوردهاي پايتخت اكثراً نازيبا با مساويهاي بياثر و خالي از هرگونه بار فني است كه اين امر نشان ميدهد آنچه اين شهرآورد را جذاب ميكند هنر فوتبال نيست بلكه كش و قوسهاي مالي، اقتصادي و مديريتي است كه بسياري از نشريات زرد هم به آن دامن ميزنند. جمع كنيد بساط اين فوتبال را كه در آن پرطرفدارترين تيم آسيا و هوادارانش به علاوه ميليونها مردمي كه پاي 90 نشستهاند شاهد اتهام دروغپردازي بزرگان تيم به يكديگرند. هدايتي از پولهاي گم شده ميگويد، طاهري وي را به دروغگويي متهم ميكند، ناگهان نوبت به اسطوره فوتبال آسيا علي دايي ميرسد كه مديرعامل سابق را كه به قول او به يكباره در فوتبال ظاهر شده است را شديداً دروغگو ميخواند. با اين اتفاقات بايد گفت: به اصلاح اين فوتبال حالاحالاها اميدي نيست لااقل عادلخان فردوسيپور در مشي برنامهاش تجديدنظر كند چون به نظر ميرسد اينگونه مناظرات به نفع فوتبال نيست جز اينكه حرمتها شكسته شود، قبح گناه بريزد و مردم بدبين شده و احساس كنند در شهر پينوكيو زندگي ميكنند. به اندازه كافي در سالهاي اخير راجع به فساد مالي، اداري، مديريتي، جادوگري و... صحبت شده است. موضوع و مسئله كاملاً روشن است و رسانهها به تكليف خود عمل كردهاند. شفافسازي بيش از اين ديگر معنا ندارد و اسمش پردهدري ميشود. الان نوبت نهادهاي بازرسي، نظارتي، قضايي و انتظامي است كه اين مسائل را حل كنند. راستي جادوگر خوب سراغ نداريد؟ فكر كنم آنها بتوانند با وِردي خاص فساد را از فوتبال ريشهكن كنند.