۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

گونسالو ایگواین در مصاحبه‌ای متفاوت از تشابه فوتبال و نقاشی می‌گوید.

ایگواین: اگر رونالدو را دوست نداشته باشی یعنی فوتبال نمی‌فهمی

به گزارش خبرورزشی، گونسالو ايگواين، مهاجم آرژانتيني يوونتوس كه اين روزها دوباره به اوج برگشته به تازگي گفتوگوي بسيار بسيار مفصلي با مجله «سوفوت» داشته كه در آن از بدو تولد تا همين روزهايش صحبت كرده است. در زير فقط خلاصهاي از اين گفتوگوي طولاني را از نظر ميگذرانيد.

* تو بين بلگرانو و پالرمو در بوينوس آيرس، دو محله تقريباً ثروتمند در آرژانتين، بزرگ شدهاي ولي اين دو محله در طول اين سالها تغييرات زيادي كرده است. اين روزها كه به خانه برميگردي اصلاً محلهات را ميشناسي؟

در واقع من در كوگلان يكي از محلههاي همان اطراف بزرگ شدهام. آنجا بوده كه سالهاي زيادي از زندگيام را سپري كردهام. بدون ترديد، آرژانتين هم مثل هر كشور ديگري مدام تغيير ميكند. وقتي بچهاي، دلت ميخواهد خانواده و دوستانت را ببيني و برايت بقيه جاهاي دنيا زياد جالب نيست ولي وقتي بزرگ ميشوي آهسته آهسته به بقيه جاها علاقه نشان ميدهي و آن وقت است متوجه تغييرات ميشوي.

* پالرمو محله خورخه لوئيس بورخس (نويسنده مشهور آرژانتيني) و كورتازار است. به اين موضوع توجه كردهاي؟

راستش وقتي بچه بودم آنجا فقط توپ بود؛ چيز زياد ديگري نبود (ميخندد). ميخواستم بازيكن فوتبال شوم و چيزي كه به آن توجه ميكردم همين بازي كردن بود. از اين مورد گذشته ميدانم در آرژانتين گوشههايي پيدا ميشود كه به آثار هنرياش معروف است؛ مثل بوكا، پالرمو چيكو يا پالرمو ويخو. با اين حال وقتي جوان بودم اين چيزها زياد ذهنم را درگير نميكرد.

* ولي با اين حال مادر خودت كه نقاش است... 

او هميشه نقاشي ميكرده و اينطور نيست كه بخواهد اين چند وقته خودش را وقف نقاشي كند. آدمهايي هستند كه استعداد خاصي دارند و او هم نقاش به دنيا آمده است.

* پدرت كه خودش هم يك فوتباليست قديمي بوده، الگويت شد؟

نه، من هم پدرم را تحسين ميكردم و هم مادرم را. همينطور كه بزرگ شدم سعي كردم چيزهاي خوبي از هر دو طرف یاد بگيرم. پدرم، شخصيت و ذهنيت برندهاي داشت و مدام ميجنگيد و تا سر حد توانش تمرين ميكرد. او جسم و روحش را براي فوتبال ميگذاشت. مادرم شخصيت باكلاسي دارد، او روحيه هنري دارد و مدام دست به خلاقيت ميزند. هر بار كه ما فوتبال بازي ميكنيم از ما ميخواهد روح و قلبمان را درگير كاري كه انجام ميدهيم كنيم. من مخلوطي از ويژگيهاي پدر و مادرم هستم. البته من 29 ساله هستم و هنوز زمان براي يادگيري دارم هرچند معتقدم آنها هم ميتوانند از من چيزهايي ياد بگيرند. اينطور نيست كه فكر كنيم چون 60 ساله هستند ديگر همه چيز تمام است. معتقدم آدم ميتواند از همه، چه جوان و چه پير، چيزهاي جديدي ياد بگيرد.

* خب تو از نقاشي چه چيزي ياد گرفتي؟

من هميشه نقاشها را تحسين كردهام و آثاري كه آنها در گذر زمان به ثبت رساندهاند برايم جذاب است؛ اين صبر و حوصلهاي كه براي خلق اثرشان صرف كردهاند عالي است...  من در زمينه نقاشي خبره نيستم ولي فكر ميكنم نقاشي و فوتبال يكسري جاها به هم شبيه هستند به ويژه آنجايي كه بايد تصميم بگيري تا كار مهمي از خودت به جا بگذاري و به دنبال كمال در انجامش باشي.

* وقتي در تيم جوانان ريور بازي ميكردي، ارتباطت با بقيه بازيكنان كه نه پدر فوتباليستي داشتند، نه مادر نقاش و غالباً هم از محلههاي فقيرنشين بودند، چطور بود؟

خيلي به اين چيزها فكر نميكردم. دوست داشتم همان رفتاري را داشته باشم كه ميخواهم بقيه با من داشته باشند. نميدانم نگاه آنها به من متفاوت بود يا نه. فكر هم نميكنم اينطور باشد. هيچ وقت به اين موارد دقت نكردم. ميدانستم چه كسي هستم و چطور بايد باشم. ميدانم به هر جايي رسيدهام بابت زحمتي بوده كه كشيدهام و كسي هديهاي در اين راه به من نداده است.

* تو مجبور بودي بيشتر از بقيه تمرين كني چون پدرت فوتباليست بود. پدرت در اين زمينه تحت فشارت ميگذاشت؟

نه. وقتي شروع كردم به بازي فوتبال، ميخواستم خودم را به تيم تحميل كنم و از لحاظ ذهني هم برايش آماده بودم. اگر ذهنت آماده نباشد، دو، سه سال دوام ميآوري ولي بالاخره سال چهارم زمين ميخوري. اين يك قاعده است؛ كسي كه نه استعداد دارد و نه قدرت ذهني نميتواند زياد دوام بياورد. من خودم الان 11 سال است در فوتبال اروپا هستم... 

* تو هنوز هم ميگويي زحمت زيادي كشيدهاي. از لحاظ ذهني، تو... 

(سؤال را قطع ميكند). ذهن امري اساسي است. بعد از اين مورد بايد بدن و استعدادت را به سطح بالايي برساني.

* تو ميتواني روي ذهنت كار كني؟

پوووفف، ذهن... كار سادهاي نيست. بعضيها فكر ميكنند همين كه بگويند «سفيد است» كافي است تا همه چيز سفيد شود.

* ولي اگر تو بتواني روزانه بيش از 100 حركت شكم مثل كريستيانو رونالدو بروي، پس بايد يكسري تمرينات هم براي تقويت ذهن باشد. اينطور نيست؟

بحث خواستن است. اگر كسي بيايد و به تو بگويد «ديگر نميتواني فوتبال بازي كني» و فردا شخص ديگري همين چيز را بگويد و روز بعدش هم باز يكي ديگر، خب طبيعي است كه هضمش ساده نيست. مگر اينكه روز چهارم يكي بيايد و به تو بگويد: «به نظرم تو ميتواني فوتبال بازي كني و تو ميتواني يكي از بهترينها باشي». به طور كلي چيزهاي بد و منفي بيشتر در ذهن ميماند و ما قبولش ميكنيم ولي همين جاست كه بايد به خودت بگويي از هر 4 نفر يكي به من اعتقاد دارد و ميتوانم حرفهاي شوم. من براي اينكه بازيكن فوتبال شوم، جنگيدهام و تسليم حرف آن سه نفر نشدهام. كريستيانو رونالدو يك بار واقعيت بزرگي را بيان كرد: در فوتبال، دشمن ما را قويتر ميكند. نه به اين خاطر كه نشان ميدهند تو اشتباه ميكني بلكه به اين خاطر كه انتقادها هميشه بازيكنان قويتر را نشانه ميرود. كريستيانو يك بار در يك مصاحبه مشهورش از من نام برد و گفت با من جنگيده براي اينكه بهتر شود. وقتي بازيكني مثل او چنين چيزي ميگويد، اينكه من را قبول داشته و كارم را تحسين كرده، واقعاً به خودم افتخار ميكنم... 

* سال 2006 در كلاسيكوی آرژانتين مقابل بوكا وقتي دبل كردي، فرانسويها كارنامهات را زير و رو كردند و فهميدند متولد فرانسه و شهر برست هستي. غوغايي در اين كشور به پا شد و خيليها گفتند تو ترزگه آيندهاي. در آن زمان به تو لقب «فرانسوي» داده بودند... 

نه، رفقايم به من نميگفتند «فرانسوي». ميدانستند در فرانسه به دنيا آمدهام ولي فقط همين. اين را 15 هزار بار توضيح دادهام ولي ظاهراً همه دركش نكردهاند. اينطور نيست كه چون 10 ماه در فرانسه زندگي كردهام خودم را فرانسوي بدانم. وقتي آدم در جايي به دنيا ميآيد و فقط 10 ماه هم آنجا زندگي ميكند ديگر نيازي به توضيح ندارد. وقتي فرانسه براي بازي در تيم ملي سراغم آمد، 18 سال بود كه در آرژانتين بودم و 10 ماهش در فرانسه... يك درصد هم ترديد نداشتم بايد آرژانتين را انتخاب كنم چون آرژانتين كشورم، خونم و ملتم است و همه عمرم دوستش خواهم داشت.

* دومنك براي حضور در تيم ملي فرانسه با تو صحبت كرد؟

بله. به مادريد آمد تا با من صحبت كند؛ پاسخ منفي دادن به او سخت بود چون كلاً داشتيم رودررو حرف ميزديم. اينكه وقت گذاشت و آمد من را ببيند را دوست داشتم. فكر ميكنم او هم از صداقت من خوشش آمد.

* تو هميشه گفتهاي الگو و اسطوره فوتباليات رونالدوی برزيلي است. در آرژانتين خيلي رايج نيست الگوي كسي بازيكن برزيلي باشد... 

راستش درك نميكنم چرا نميتوانيم رونالدو را الگو قرار دهيم. اگر رونالدو را دوست نداشته باشي به معني اين است كه دركي از فوتبال نداري و نميتواني دربارهاش حرف بزني. اگر از 100 نفر بپرسي الگويت كيست به نظرم كاملاً طبيعي است كه هر 100 نفر بگويند «رونالدو». حالا موضوع كشور، سن و نسل اصلاً مطرح نيست. امكان ندارد بتوان گفت او يكي از بهترين مهاجمان دنيا نبوده است.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی