۰
پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۳
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

چندي قبل در تمرين يك تيم بوديم‌‌؛ روزنامه‌نگاري با 21 سال سابقه هم حضور داشت اما مربي و بازيكنان آن تيم، او را نه مي‌شناختند نه تحويلش می‌گرفتند.

سرمربي تيم اما مردي كاربلد بود. ارتباطات وسيعي هم داشت. چند دلال ريزه ميزه آن طرفها بودند كه بازيكنان برايشان غش ميكردند. شوخيها در حد بدي بود... 

سطح مديران برنامهها و ايجنتها در حد چند دلال يا پادو تنزل پيدا كرده است. مديران يك سايت در همه شهرهاي از اين پادوها دارند و چند خبرنگار شهرستاني را بسيج ميكنند تا بازيكنان مورد نظر را در هر جا گير بيندازند؛ هر قدر پول بيشتر بهتر!

سطح پايين دلالها كه بعضاً حتي نميتوانند اسم و فاميل خود را بدون غلط املايي بنويسند، بازيكناني را به دردسر انداخته كه همين امروز مشغول تقاص پس دادن هستند.

برخي مديران باشگاهها (كه كاش مجبور نبوديم واژه برخي را ميآورديم و اين ماجرا را عموميتر ميكرديم) هم بدشان نميآيد از اين اوضاع بلبشو. چون از ديوار دلالهاي دست چندم بالا ميروند و كارشان را راه مياندازند.

 از دوستان خود در رسانهها عذر ميخواهيم و همچنين مديران رسانهاي عزيز اما تعداد بسيار زيادي از مديران رسانه، روزنامهنگاري را نياموختهاند و در نوشتن يك يادداشت يا خبر ساده با افعال فاجعهبار «نمودن و نمايد» و اين چيزها هنوز در كلنجارند! وضعيت وحشتناكي است؛ فوتبال فقط مدل كوچكي از جامعه ماست. شايد نبايد زياد حرص و جوش بخوريم!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی