۰
سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۰
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

شنیدید حرف‌های سرپرست کل و مدیر ارشد تیم نفت آبادان را؟خواندید گفته‌های مردی را که بالاترین درجات مدیریتی را در تیم نفت آبادان بر عهده خود دارد؟ تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد!آیا دانستید فراز کمالوند و قبل از فراز، مربیان اسمی دیگری با چه تفکری روبه‌رو و دست به گریبانند؟ باور کردید کار مربیان نفت آبادان تا چه حد سخت است و تا چه اندازه با موانع «برون‌زا» روبه‌رو؟

۱-با جوهره مدعای «آقای مدیریت» کاری نداریم، حرف ما بر سر چگونگی بیان است و نحوه ادعا و خیالی که این قبیل حضرات در ذهن خود دارند!

آشفتهبازاری است که بیا و ببین! آشفتهافکاری هم هست که حسابی دیدن و پی بردن به اصل ماجرای فوتبال آبادانی را فراهم آورده است! فوتبال آبادان، اول باید از این پندارگرایی منفی و قبل از هر چیز، از این پندارگرایی متوهم خلاص شود تا آنی شود که باید باشد!

کار مربیان با این حد از سواد و دانش مدیریتی، واویلاست!

کار داوران - حتی داوری مثل علیرضا فغانی که در جهان از انگشتنمایان است- هم با این توهم و با این پندارگراییها سختتر از سخت! قبل از هر کار باید خلاص شد از شر این افکار ضدمدیریتی!

امیر مثل شفر!

شفر نه مثل امیر!

۲- استقلال شاید خوب جایی نباخته باشد! ماشین جناب شفر، شاید زمان بدی را برای ریپ زدن و پتپت کردن انتخاب نموده باشد! ولی از یک جهت در بهترین مکان و برابر بهترین حریف باخت!

استقلال خوب جایی قفل کرد و خوب جایی بازنده شد! نه به خاطر اینکه «امیر» برای استقلال، یک خودی است! نه به این دلیل که «امیر» یک زیرک با زرنگیهای خاص و با رندیهای خاص است!

استقلال به تیمی باخت که شبیهترین تیم به استقلال بود و هست! ذوبآهن هم لیگ را بد آغاز کرد تا تن بدهد به یک سلسله تغییرات لازم! تا تعمیر کند چرخها و دندههای «ناروان» تیمش را! تا دوبارهسازی کند تیم ناتیمش را!

ذوبآهن نظیر استقلال، نحوه بازی گرفتن و نحوه فوتبال کردن تیمش را، تغییر داد! ذوبآهن، نظیر استقلال و «ژنرال» مانند شفر، به خود آورد شخصیت درونی و قدرت ذاتی تکتک نفرات تیمش را.

استقلال تیم دیگری شد و ذوبآهن هم پوست انداخت و شکل عوض کرد و قالب دیگری به خود گرفت!

ژنرال دوباره بدل شد به همان مرد توانا که برخوردار است از شعوری با اراده و نیز سود میبرد از ارادهای با شعور! درست مثل شفر! درست شبیه وینفرد شفر که البته کمی دست برده بود در کاراکتر خودش و بازی میکرد، دور از خودویژگیهایش.

ذوبآهن از یک اقبال بلندتر هم برخوردار بود - و برخوردار است-: ...امیر اهل دعواست! ژنرال، نانش را از تنور داغ و خیلی هم داغ، درمیآورد! در پیکار و مبارزه، امیر کمبیار نیست!

استقلال، درست به همین خصلت و دقیقاً به همین ویژگی قلعهنویی باخت! مردی که تیمش را عوض کرد! مردی که تیمش را دوباره ساخت! مردی که خطر ریسک کردن و ریسک خطر کردن را پذیرفت! و مردی که چون سوار بازی شد، کوتاه نیامد و پایین هم نیامد و چهارنعل به سوی موفقیت فشار آورد!

آری! ذوبآهن تحمل یک بازی «همه سر» توأم با پرسینگ را داشت و تن داد به قبول فشاری که انگار تمامی نداشت!

ذوبآهن امیر یک تفاوت عمده دیگر هم داشت با استقلال شفر! ذوبآهن امیر، چون عقبافتادگیاش را جبران کرد، دیگر دست برنداشت! استقلالِ شفر، هرگاه که نه، ولی برابر ذوب، چون جلو افتاد، عقب نشست و چون عقبنشینی کرد، دیگر جلو نیامد! آنقدر که گل دوم را خورد و باخت! یک نشانه برای «باختن به تقصیر»، استفاده کردن بود از پادوانی، در دقایق آخر! یک نشانه بارز دیگر، بازی را دادن و توپها را پیدرپی لو دادن! استقلال بدجایی و بدجوری باخت!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی