«بايد مشخص شود چه كسي راننده بوده است. اصلاً جريان پرادو چه بوده كه از پشت به ماشين آنها زده؟ راننده آن چه كسي بوده است؟ جايي كه آنها قبل از تصادف بودند، كجا بوده؟ بنويسيد ما پيگيري كرديم ولي اطلاعي نداريم. بايد بدانيم بچهمان كجا بوده و با چه كساني بوده و چطور اين اتفاق افتاده است؟» مجموع اين جملات يعني تلاش يك خانواده داغدار براي احقاق حق يك جوان ناكام. خودتان را بگذاريد جاي اين خانواده و ببينيد چگونه ميسوزند. از يك طرف گل پرپر شده خود را به خاك سرد سپردند و از طرف ديگر احساس ميكنند در حق فرزند آنها اجحاف شده است. براي يك بار هم كه شده بدون هيچگونه مصلحتانديشي بيجا بياييد كاملاً شفافسازي كنيم. اگر فرض را بر صحت ادعاي اين خانواده بگذاريم، بايد تا انتهاي خط پيش برويم تا مانعي جدي باشد براي تكرار اينگونه اتفاقات تلخ. لطفاً كسي وساطت و پادرمياني هم نكند كه نقش فوتباليست حاشيهساز جوان را كمرنگ كند. بايد حقيقت كاملاً شفاف شده و هر كسي كه خطايي از او سر زده است، به قول راهوريها اِعمال قانون شود. بگذاريد آنچنان كه مردم توقع دارند، حقوقشان پيگيري شده و عدالت اجرا شود. مسئولان ذيربط بايد اثبات كنند كه اين جمله خانواده مرحوم كه «جان قائدي برايشان مهمتر بود جان پسر ما نه» در مورد آنها صدق نميكند و همه مردم را به يك چشم ميبينند. الان تنها چيزي كه كام يك خانواده ايراني كه جوان برومندش را در حادثهاي ناگوار از دست داده كمي شيرين ميكند، حلاوت عدالت و شفافيت است. به آنها كمك كنيم از دردشان كاسته شود و كمي دلشان آرام بگيرد. دم بچههاي تحريريه خبرورزشي هم گرم كه صداي آنها را از تريبون خود پخش كردند. انشاءا... با ياري رسانهها و مسئولان مربوطه با مشخص شدن دقيق ابعاد موضوع و اجراي عدالت كمي از تلاطمي كه در دل پدر و مادر احمدرضا وجود دارد، كاسته ميشود.