۰
چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۵
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

دو شکست متوالی در لیگ برتر و در هفته نخست لیگ قهرمانان آسیا مقابل حریف قطری باعث شد تا تمام نتایج و عملکرد فوق‌‌العاده ذوب‌آهن در دور برگشت تحت‌الشعاع قرار بگیرد به خصوص که این نتایج با حواشی کاذب زیادی توأم بود تا کار برای مدیران باشگاه از جمله امیر قلعه‌نویی سخت‌تر از همیشه شود.

قلعه‌نویی: من مظلوم‌ترین فوتبالی ایران هستم

به گزارش خبر ورزشی، مردی که بعد از نیمفصل ناامیدکننده بار دیگر هنر خود در مدیریت بحران و بازسازی تیمها را نشان داده بود و نقشههای زیادی برای رساندن تیم اصفهانی به جایگاه واقعی خود چه در ایران و چه در آسیا داشت. مصاف با لوکوموتیو تاشکند در اصفهان این فرصت را در اختیار امیر و شاگردانش قرار داده بود تا به ساحل آرامش برسند، اتفاقی که در نیمه مربیان رقم خورد تا به قول خود قلعهنویی ذوبآهن دوباره به جدول بازیها برگردد. فرصتی دست داد تا بعد از این برد با سرمربی ذوبآهن گفتوگویی مفصل و اختصاصی داشته باشیم جایی که امیر از هر بابی سخن گفت و یک بار دیگر نشان داد درددلهای زیادی دارد؛ چه ورزشی، چه اجتماعی، چه اقتصادی و...

به مردم ایران تسلیت میگویم

قبل از هر صحبتی باید تسلیت بگویم خدمت تمام مردم و شیعیان جهان ابتدا به خاطر ایام سوگواری بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س)، در ثانی به خاطر اتفاق تلخ و جانگداز رخ داده برای پرواز تهران– یاسوج که واقعاً تحمل کردن آن برای ما سخت است چه برسد برای خانوادههایی که در این پرواز عزیزان خود را از دست دادند. جا دارد تشکری هم داشته باشیم از نیروهای امدادی و مردم داوطلب که در این روزها از هر تلاشی برای پیدا کردن اجساد قربانیان این حادثه دریغ نداشتند.

بهترین تیم تاریخ ازبکستان را بردیم

شاید خیلیها از این حرف من سوءبرداشت کنند که قلعهنویی چون لوکوموتیو را برده این حرف را میزند اما واقعاً اینگونه نیست. من از فوتبال ازبکستان در این دو دهه شناخت نسبتاً کاملی دارم، برحسب این شناخت میدانم آنها در فوتبال باشگاهی خود دو شاخصه فوتبال ماشینی و قدرتی را در دستور کار دارند اما لوکوموتیوی که مقابل ما صفآرایی کرد علاوه بر این شاخصهها از نظر توانایی فردی و تاکتیکپذیری هم قابل قبول کار کرد تا بهترین تیم باشگاهی تاریخ ازبکستان لقب بگیرد.

با این برد به آسیا برگشتیم

با توجه به دو نتیجه بد در ایران و آسیا تیم از نظر روحی روانی مشکلات زیادی داشت که در این روزها با حضور دکتر نقابیان عزیز که جا دارد تشکر ویژهای از ایشان داشته باشم از زیر بار فشارهای روحی روانی کاملاً خارج شدیم و بچهها توانستند با دور از شدن از عواملی که باعث ناکامیهای قبلی شده بود به آنچه حقشان بود در مصاف با لوکوموتیو برسند، بردی که ما را دوباره به جدول بازیها و آسیا برگرداند گرچه هنوز هم بر این باور هستم که ما نباید بازنده مصاف با الدحیل لقب میگرفتیم.

خوردن 7 گل در دو بازی برای من هم عجیب بود

همیشه گفتهام باز هم تأکید میکنم امیر قلعهنویی از هر انتقاد سازندهای استقبال میکند. الان هم پیرامون انتقاداتی که از دو بازی قبلی و خوردن 7 گل شنیدم نه تنها ناراحت نشدم بلکه بیشتر به فکر رفتم تا ضعفها را برطرف کنیم. البته برای من هم عجیب بود چون اتفاقاتی در این دو بازی رقم خورد که مقابله با آنها دست من نبود و داستانهای خاص خودش را داشت، اتفاقاتی که از بازی با سایپا استارت خورد و در نیمه دوم بازی دوحه ادامه پیدا کرد.

دنیا روی ویدئوچک میچرخد، اینجا دوربین نداریم

 بزرگترین ابهامی که هنوز باعث آزار من میشود این است چطور بازی مهم تیمهای دوم و سوم جدول ردهبندی لیگ برتر فیلمبرداری ندارد! آن هم در روزهایی که فوتبال دنیا روی ویدئوچک میچرخد و تصمیمات داوری تحتالشعاع این تکنولوژی قرار دارد در ایران هنوز میبینیم ورزشگاههای ما فاقد دوربین برای تصویربرداری هستند. من اصلاً اهل جار و جنجال نیستم حداقل در این سالها که سن و سالی از من گذشته این رویه را در پی گرفتم اما واقعاً ابهامات داوری بازی با سایپا به قدری آزاردهنده بود که نه تنها از طریق کمیته انضباطی و کمیته اخلاق بلکه با شکایت شخصی در حال پیگیری این ابهامات هستم تا به جوابهای لازم برسم.

با استدلال خورشیدی، گواردیولا صدبار باید اخراج میشد

داور بازی با سایپا مدعی است به خاطر حرکت دست دستور به اخراج من داده است. با استدلال داوری مثل اشکان خورشیدی یکی مثل پپ گواردیولا در بازی چند شب قبل منچسترسیتی بیشتر از صدبار باید اخراج میشد چون مدام دستانش را تکان میداد و با بازیکنانش صحبت میکرد (با خنده). میتوانم با جرأت بگویم با این استدلالی که داور داشت اخراج من از روی غرضورزی بود. من بارها در نیمفصل نخست شکست خوردم آن هم با خوردن سه، چهار گل اما یک بار هم اعتراض نداشتم ولی این بار اتفاقات و ابهامات واقعاً آزارم میدهد.

از تصمیم کیروش در قبال ملیپوشان خبر ندارم

خبرها و گمانهزنیها پیرامون ملیپوشان ذوبآهن را شنیدم. حقیقت این است چند هفته قبل تماسی با کادر فنی تیمهای ملی داشتم تا بتوانم پیرامون شرایط شاگردانم در بازیها با کارلوس کیروش صحبت کنم. سرمربی تیم ملی ایران نبود به همین خاطر با مارکار آقاجانیان گفتوگوی تلفنی مفصلی داشتم و برای دستیار آقای کیروش شرایط را تشریح کردم و گفتم ما تیمی شهرستانی هستیم که شرایط بازیکنانمان برای سفر به تهران و حضور در تمرینات ریکاوری متفاوت است به خصوص در فشردگی که بازیهای لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا دارد. مشکلات پروازی و تأخیر در پروازها از یک سو و ایاب و ذهاب و اسکان بازیکنان هم از سوی دیگر به ما لطمه میزند که آقاجانیان وعده داد درباره ملیپوشان ما با کیروش صحبت میکند و همکاریهای لازم صورت میگیرد. این تمام ماجرا بود و من از بقیه اتفاقات بیاطلاع هستم اما خوشحالم که بازیکنان ملیپوش ما بدون فشار سفر به تهران این روزها عصای دست ما هستند.

فرهنگ بازیکنان ما باید تغییر کند

هنوز هم نسبت به عملکرد بازیکنان تعویضی بازی با الدحیل انتقاد دارم و حرفهایم نیز بیمنطق نیست. من اگر حرفی میزنم دلم میسوزد و بیشتر به فکر آینده همین بازیکنان هستم چون با این نوع تفکر نمیتوانند در آینده هم پیشرفتی داشته باشند. یک مثال میزنم شاید دو ریالی آنهایی که باید بیفتد، بیفتد. فینال جام جهانی 2010 دیدار تیمهای اسپانیا با هلند بود که ویسنته دلبوسکه در دقایق پایانی وقتی با گل اینیستا پیش بود فرناندو تورس را وارد زمین کرد. مهاجمی که گرانترین مهاجم فوتبال باشگاهی در جزیره شناخته میشد که این بازیکن بدون دلخوری از نیمکتنشینی آمد و در همان دقایق کوتاه به قدری دوید و جنگید که در وقتهای تلف شده همسترینگ پاره کرد. این، آن فرهنگی است که در میان بازیکنان ما هنوز جا نیفتاده و باعث ضربه زدن هم به خودشان هم به تیمها میشود. فوتبالیست حرفهای باید بداند ممکن است در یک بازی 90 دقیقه کامل بازی کند و در بازی دیگر 10 تا 15 دقیقه فرصت حضور در میدان به او برسد. متأسفانه بدون داشتن این فرهنگ بازیکنی که جلوی استقلال در لیگ برتر عامل برد ما بود جلوی الدحیل عامل شکستمان شد.

فوتبال ما چه دارد که قهرمان آسیا شود؟!

رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا پیشرفتهای خوبی در این سالها داشته است. نمیدانم شاید عمده دلیل این پیشرفت خیرهکننده به سرمایهگذاری کشورهای حاشیه خلیج فارس در آستانه برگزاری اولین جام جهانی تاریخ در این منطقه باشد تا در کنار پیشرفتهایی که ژاپن و کرهجنوبی داشتند از رقابت با آنها کم نیاورند که به این جمع باید سرمایهگذاری هنگفت در چین و هند هم اشارهای داشته باشیم. همین سرمایهگذاریها کار را برای تکرار قهرمانی نمایندههای ایران در آسیا سخت میکند. اصلاً من یک سؤال دارم، ما در فوتبالمان چه داریم که انتظار قهرمان شدن باشگاهها در این جنگ سخت لیگ قهرمانان آسیا را داشته باشیم؟! فوتبالی که در آن جدال تیمهای دوم و سوم فیلمبرداری نمیشود، فوتبالی که به غیر از یکی، دو زمین استاندارد و مدرن در بقیه استادیومها زمین خوبی ندارد و همه مربیان شاغل در فصل پاییز و زمستان نگران بازی در زمینهای نامناسب هستند، فوتبالی که از نظر امکانات و درآمدزایی هیچ حرفی برای گفتن ندارد این روزها فقط به خاطر بهره بردن از نیروی انسانی توانسته حرفی برای گفتن داشته باشد که این امر هم یک موهبت الهی برای مردم پر از استعداد ایرانزمین است.

من مظلومترین فوتبالی ایران هستم

یک دهه قبل نشستم و همه ضعفهایی که فوتبال ایران دارد را گفتم و درخواست عاجزانه داشتم برای رفع این ضعفها و برطرف کردن نواقص علاجی در نظر گرفته شود اما هیچ فرد و مسئولی به حمایت از من نپرداخت. حرفهایی که خوشحالم الان یکی مثل علی کریمی که برای همه فوتبالیها و مردم ایران عزیز است به زبان آورده و حمایت همه را نیز پشت سر خود میبیند. دلم برای خودم میسوزد چون مظلومترین آدم این فوتبال هستم چون برای گفتن حقایقی که عین روز برایم روشن بود یک روز لطمه جبرانناپذیری به فوتبال و حیثیت اهالی آن در داخل و رقابتهای بینالمللی وارد میکند کلی حرف و انتقاد شنیدم و چه حملاتی را تحمل نکردم.

کلمه به کلمه حرفهای علی درست و بهحق بود اما...

در قبال مناظرهای که چند شب پیش در تلویزیون رقم خورد من از چند زاویه نظراتم را بیان میکنم. اول اینکه در آن مناظره اصلاً نباید آقای ساکت شرکت میکرد چون حرفهایی که زده شد اصلاً ربطی به دوران فعالیت ایشان نداشت. افتخار دو سال کار کردن از نزدیک با ساکت در باشگاه سپاهان را داشتم به همین خاطر میتوانم با جرأت بگویم او مدیری سالم و کاربلد است که میتواند سرمنشأ خدمات خیر برای این فوتبال ورشکسته و پر از ایراد باشد اما کاش او به عنوان نماینده فدراسیون در مناظره شرکت نمیکرد چون حق او نبود. در قبال صحبتهای مطرح شده نیز با وجود اینکه اعتقاد دارم علی کریمی باید کمی صبوری و خویشتنداری میکرد و اجازه میداد این حقایق بعد از جام جهانی روشن شود تا به تیم ملی و امیدی که طرفداران به این تیم بستهاند، لطمه نخورد باید بگویم حرفهای علی بهحق، کلمه به کلمهاش درست بود تنها افسوس این است که الان نباید این حرفها را میزد و بهانه دست برخی افراد نمیداد چون حالا از این حرفهای درست با هر ناکامی احتمالی به علی حمله میشود.

کریمی مخلصترین گنجینه فوتبال ایران است

شناخت من از علی کریمی به دورهای برمیگردد که با او در تیم ملی کار کردم. دروغ چرا، قبل از این دوره با چیزهایی که شنیده بودم ذهنیتی دیگر نسبت به او داشتم اما وقتی بههم نزدیکتر شدیم کاملاً ذهنیتم از بین رفت و پی بردم علی چه انسان و بازیکن بزرگی است. شک نداشته باشید این لطف خداوند در راه محبوبیت فوقالعاده علی کریمی در بین طرفداران و فوتبالدوستان بیجهت نیست چون لیاقتش را دارد. علی کریمی انسانی مخلص و بیشیله، پیله است که اگر پیچیدگیهای امثال برخی آدمهای فوتبالی را داشت میتوانست به جایگاههای والاتری هم برسد اما خودش بود و خودش و نخواست به خاطر رسیدن به موفقیتهای بیشتر از خودش و باطن زیبایی که دارد، خارج شود. متأسفانه کسانی هستند که در این فوتبال برای رسیدن به مقاصد خود هر دقیقه رنگ و ظاهر عوض میکنند اما علی کریمی اینگونه نبود تا نشان دهد خالصترین گنجینه فوتبال ایران است.

مردم ایران لایق بهترینها هستند

انشاءا.. فضایی ایجاد شود تا به سمتی برویم که مردم نجیب و شریف ایران که لایق بهترینها هستند از هر لحظه و دقیقه زندگی خود لذت ببرند نه اینکه افسرده و دلمُرده شوند. این مردم پاک، مهربان و خونگرم نیاز دارند که توجه بیشتری به آنها شود چون بهترین کشور در دنیا را دارند که همه الطاف خداوند در آن به وفور دیده میشود. امیدوارم بستری فراهم شود تا بهترین مردمان این سرزمین که بالاجبار خارج از ایران برای کشورهای بیگانه تلاش میکنند به کشور برگردند تا با حضورشان زمینه رشد و شکوفایی بیشتر فراهم شود هم از نظر اقتصادی هم از نظر اجتماعی و ورزشی. ایران و ایرانی لیاقت بهترین بودن را دارد درست مثل فوتبال این کشور که با کجسلیقگی، رفتارها و تصمیمات نادرست در مسیر نابودی قرار دارد و باید از یک جا درست شود. کافی است به آخر و عاقبت باشگاههایی مثل پاس که آخرین قهرمانی در آسیا را آنها برای ایرانزمین ثبت کردند یا بانک ملی، شاهین، هما، دارایی، راهآهن و... که در امر بازیکنسازی چه دینی بر گردن فوتبال ایران داشتند، نگاهی بیندازید که چه بر سر فوتبال آمده است. آرزویم این است روزی برسد مردم ایران همراه با رو به راه شدن معیشت و اقتصاد از ورزش و تماشای فوتبال هم لذت ببرند و شاد باشند و خداوند آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی