١- يكى از اين تيمها، تراكتورسازى است كه فقط از آن تبريز و تنها متعلق به آذرىزبانها نيست! تراكتور را همه «تراختور» مىدانند و در گوشهاى از دل خود، جايى مناسب برايش كنار گذاردهاند!
يكى تيم سپاهان كه جايش رفيعتر از اينى هست كه هست! ديگرى استقلال شهر اهواز كه حالا، استقلال خوزستان يا استقلال صنعتى ناميده مىشود! نفت آبادان هم در هر حال و در همه حال، تيمى است خاص با فوتبالى مخصوص بهخود. تيمى كه بايد باشد، مثل استقلال تهران و پرسپوليس كه هستىشان، دلى است و قلبى است و مردمپذيرند!
يكى هم تيم سپيدرود كه مدتهاست جانشين عاطفى تمام تيمهاى شايسته شمال است! سپيدرودى كه ملوان را هم يادآورى مىكند و مردم فوتبالدوست گيلان و مازندران را، با عشق خالص و احساس پرشور هوادارانش، به ياد مىآورد!
سپيدرودى كه در خانهاش، در ورزشگاه سردار جنگل، تيم ديگرى است و فوتبال دلپذيرى را به تماشا مىگذارد! فوتبالى اصيل!
***
سپيدرود، در حال عبور كردن به سلامت، از آتش رقابت نفسگير است!
مطابق عادت جديد سپيدرود، كه در خانهاش جور ديگرى فوتبال مىكند، تيم على كريمى با كمك مردم رشت برنده شد! كريمى از مردم خوب بازى مىگيرد!
هنر اصلى على كريمى
٢- كريمى، بازى با مردان دوازدهم تيمش را بهتر بلد است! كريمى استفاده از قدرت تشجيعگر ياران دوازدهم سپيدرود را، كه فعلاً ١٥هزار نفرند اما قادرند تا ٣٠ هزار مرد كليدى نيز باشند، خوب بلد است!
كريمى با يارى دستيارانش و مشاوران فوتبالبلدش، عادات حركتى صحيحى وارد دايره حركات تاكتيكى سپيدرود كرده است، ولى مهمتر از آنچه او به كمك «امامىفر» وارد بايدها و نبايدهاى حركتى مردانش كرده است، «بازيگيرى» به شيوه على كريمى از تك تك ١٥هزار بازيكن حاضر در ورزشگاه است!
با تمام قلب، با همه وجود! و چه قلب بزرگى دارند، مردم فوتبال رشت و چه وجود باجربزه و باوجودى دارند، لشکر «بازى درآوران» تيم سپيدرود!
على كريمى، مربى كاريزماتيكى است كه بازى گرفتن را اصلىترين وظيفه خود و تيمش مىداند!
مردم، صميميت را و راستى را و صداقت را، و هنرپيشه نبودن را و بازى كردن از «ته دل» را، در وجود او تشخيص مىدهند و ترجيح مىدهند!
آرزو كنيم، كريمى در قالب يك مربى، عوض نشود! دعا كنيم كريمى بهتر بشود اما عوض نشود!
***
هواداران سپيدرود، چيزهايى دارند كه ويژه خود آنهاست! تماشاگران سپيدرود، در ورزشگاه سردار جنگل، غوغاگرانى تماشاییاند!
سپيدرود به بازيكنانش نه، سپيدرود به مردم ارادهگرايش، مىنازد!
هفته پرغوغا
٣- بازىهاى مهمى پيش رو داريم! ديدارهاى سرنوشتسازى كه در ليگ آسيا برگزار مىشود و نيز دو مسابقه كه جايگاه سايپا را در ليگ برتر، معلوم خواهد كرد!
پيكارهاى حساس پرسپوليس با السد و استقلال با الهلال! يقهگيرى گسترش فولاد تبريز و سايپا و به همان اندازه نبرد مهم پيكان و سايپا. تيم على دايى، هيچگاه اينهمه هيجانى ظاهر نشده است!
در كنار اين رويارويىها، برخوردى هم داريم ميان سپيدرود و فولاد اهواز! جنگى كه تمامعيار است! جنگى كه عيار فرماندهى و هنر برنامهريزى على كريمى را، برابر سيروس پورموسوى به رخ مىكشد! رزمى كه سپيدرود، چارهاى جز امتياز گرفتن، بلكه بردن ندارد!
آيا مردم رشت، تيم شهرشان را يك بار ديگر، به پرواز درخواهند آورد؟
آيا يار دوازدهم سپيدرود، مهمترين پيروزى را براى تيم خود رقم خواهد زد؟ و آيا سپيدرود در بازى سىام خود، با آسودگى خيال به مصاف پرسپوليس خواهد آمد؟
***
على كريمى، تا همين حالا هم كارى كرده است كه «ايول» دارد! على كريمى تا همين حالا هم، تحسينبرانگيز بوده است! در غوغاى «غوغاسالارى» و در سلطه و استيلاى مضامين صد تا يك ريال، در هجمه بىسوادى و كمدانشى و مقاومت دردسرآفرين كمدانى و نادانى، بايد بخواهيم «موج نو» مربيگرى و مربيان تازهانديش و تازهآور، از ميدان بهدر نشوند!
تيم ملى هم به توفيق نوآورى نوآوران، نيازى دارد وافر، مثل احتياج ماهى به آب!
